*از جمله دلایلی که احکام الهی(قرآن)را جاودانه وموثردرتمام اعصار میکند این موارد است:
1- تناسب احکام بافطرت بشر:احکام قرآن متناسب ومنطبق بر فطرت بشر و طبیعت در نظام هستی، وبیان کنندة نیازهای بشردرزندگی بوده . :«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» [1].
فطرت، یعنی ابداع و خلقتِ بدون الگوی پیشین ،ویژگیهایی ذاتی که از بدو آفرینش،همزاد آدمی است.[2] وبینشها و گرایشهایی که اکتسابی نیستند و در سرشت انسان قرار دارد.
امور فطری که مشترک میان همه انسانها،وثابت، پایداروجهانی و فراگیر می باشد، توجّهی به جنس، نژاد، ملیّت و قومیّت و زمان و مکان خاص ندارد. واز آن جا که فطرت، ثابت است، احکام الهی نیزکه به حکم فطرت نمون بودن، با نهاد آدمی پیوند داردطبعا ثابت است و تحوّل نمی پذیرند. اما حقوق و قوانین بشری معمولاً موقّت، نسبی، متحوّل و تابع مقتضیات زمان و مکان میباشند.
2- خاتمیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم : و هدفمندی خلقت بر خالق هستی لازم است که دستورات و قوانین لازمه مخلوقات را تدوین و به آنها بدهد و الا خلقت او عبث خواهد بود. لذا بعثت انبیاء برهمین مبنا صورت گرفته تازمانی که خالق هستی عقول بشری را شایسته دریافت و پذیرش قانون کامل دید قانون کامل را بر انسان نازل نموده وحی را ازانسان منقطع نمود . (آیه اکمال دین)
دراین رابطه افرادی خاتمیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و انقطاع وحی را دلیل بر بینیازی بشراز هرگونه قانونی حتی قانون الهی دانسته اند. که باید روشن شود دلیل این ادعا چیست؟
- کدام قانون مدوّن بشری (که توسط بشر ابداع و جعل شده باشد) توانسته پاسخگوی کامل نیازهای بشر باشد؟
-کدام قانون مدوّن بشری را سراغ دارید که ثابت مانده و پس از برههای نقض نشده باشد؟
این مطلب نشان میدهد بلوغ عقلی درانسانها درزمان انقطاع وحی فقط قادر به استنباط از قوانین الهی بوده نه فراتر ازآن. چه این که اگر عقول انسانها مبنای جعل قانون قرار گرفت مسلما عاری از نقص نبوده و در بهترین حالت پس ازمدتی تعارض خودرا با برخی از منافع بشری نشان خواهد داد. پس ادعای مذکور بدون دلیل است.
البته سئوالی که باید مطرح شوداین است که چگونه احکام اسلام توانایی اداره زندگی بشررا در همه زمانها و مکانها دارد؟
وچگونه است که اسلام با احکام ثابتش ادعای اداره زندگی متغیر بشر را دارد؟[3]
* اقسام احکام اسلامی: نباید این مطلب را از نظر دور داشت که اسلام دارای دو نوع احکام و مقررات است:
1- احکام و مقررات ثابت که بر اساس آفرینش انسان و مشخصات ویژة او استوار است مانند یک قسمت از مقرراتی که عبودیت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم میکند و یا کلیات مقرراتی که با اصول زندگی انسان اعم از غذا، مسکن، ازدواج و... مربوط است و با دلایل یاد شده ثابت شد که انسان برای همیشه به اجرای آنها نیازمند است.درخصوص احکام ثابت باید گفت دو معیارو مکانیزمهای اسلام برای ثابت بودن فطرت گرایی و عقل گرایی می باشد. دراین خصوص قلمرو فطریات دردین و رابطه ثابتات با فطریات مشخص گردید .وروشن شد تضادی بین احکام ثابت دین با خلقت انسان (فطرت اولیه) وجود ندارد .[4] وبشر همیشه برحسب فطرت به این احکام نیازمند است.
درباب قلمروعقل نیز میگوییم عقل از مهمترین منابع استخراج شریعت محسوب میشودکه:
درحوزه عقایدادراک استقلالی اصول عقاید عقل، باورهای اصلی وپایهای مانندوجود واجب،توحید، معاد ،ضرورت دین و نبوت عامه را مستقلا درک میکند. مثلاوجوب عصمت نبی نیز به مدد عقل درک میشود. عقل میگویداگر نبی معصوم نباشد ، احتمال خطادر تلقی یا تعبیر یا تبلیغ وحی یا اجرای شریعت منتفی نخواهد بودو در مقام التزام به شریعت امکان ارتکاب خلاف از سوی او وجود دارد. و اینها موجب تعارض و احیانا باعث حیرت مؤمنان خواهد گشت. و این به نقض غرض از نبوت منجر خواهد گشت.
بخش قابل توجهی از اصول و امهات احکام الهی نیز عقلانی است که بدون ابلاغ شارع هم قابل درک است ،و همین امر موجب آن شده تا عقل به عنوان یکی از منابع فقه قلمداد شود. مراجعه به قواعد فقهیه که احکام کلی فقهیاند، به وضوح این کارکرد عقل را تایید میکند.بخش عمده اصول و قواعدی که در مقام استنباط احکام به کار میرود اصول و قواعد عقلیاند. در بسیاری از موارد حکم موضوعات اسلام به صورت کلی بیان شده است که تشخیص مصادیق آن نیاز به محاسبات دقیق و تاملات زیاد عقلی دارد. به عنوان نمونه، در نگاه اسلام، سلطه پذیری کفار حرام است«ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا»[5]،و بر اساس آیه شریفه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة...»[6] بر مسلمانها واجب است در مقابل دشمن از آمادگی رزمی و دفاعی کامل برخوردار باشند به گونهای که دشمن از آنها حساب برده و نسبت به آنها توطئه ننماید. اما این که در هر زمانی چه آمادگیهای دفاعی لازم است و فراهم کردن چه نوع تجهیزات و ساز و برگهایی ضروری است، نیاز به بررسیهای دقیق و کارشناسانه علمی و عقلی دارد. نمونههایی از این دست که در اسلام بسیار است، نشان گر نقش و سهم برجسته عقل،در تطبیق اصول و احکام اسلام بر موارد و مصادیق مختلف است.
عملکرد عقل در حوزه اخلاق ، نیز کمابیش شبیه کارکردهای آن در حوزه احکام و نظام کنشی دین است . ما بالوجدان درک میکنیم که بعضی از افعال قبیح و برخی دیگر حسن هستند و اگر شارع هم ظلم را قبیح و عدل را حسن قلمداد نمیکرد، ما به طور وجدانی به حسن عدل و قبح ظلم، واقف میشویم. پس یکی از مهمترین عملکرد عقل، ادراک و اثبات حسن و قبح افعال است؛ این ادراک هم مبنای اخلاق میباشد و هم پایة بسیاری از مباحث فقهی و تربیتی. گزارههایی مانند « کذب ، قبیح است»، « صدق حسن است»، « امانت داری،حسن است» و « خیانت در امانت، قبیح است» و... که مورد اجماع همه جوامع ومجامع بشریاند بسیارند،واگردین هم ابلاغ نکرده بود،میتوانستیم آنهارابه مدد عقل و فطرت ادراک و اثبات کنیم .[7]
2-احکام متغیر: این احکام به عنوان آثار «ولایت عامه» مطرح است و به نظر نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان و منصوبین از طرف ایشان ـ علیهم السّلام ـ و علمای دین وابسته است[8]وشامل احکامی است که بر اساس مصالح و مفاسد تغییر می یابند، یا به خاطر تغییر موضوع حکم (مثلا شطرنج حرام بودحضرت امام آن را حلال دانست، مشروط بر این که عنوان قمار را نداشته باشد)[9] یا به خاطرعنوان ثانوی و مصلحتی که فقیه تشخیص می دهد (مثلا قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» [10] می گوید: انسان بر مال خود به مقتضای اصل اولیه تسلط دارد ) محدوده این احکام به ولی امرسپرده شده و او می تواند بر حسب مصالح و مفاسد اجتماعی دایره آن را توسعه و تضییق دهد؛ این دسته احکام را احکام ولایی می نامند؛ ولی فقیه اگر تشخیص دهد، مالکیت شخص موجب وارد آمدن ضرر به دیگران می شود، می تواند مالکیت او را محدود کند، یا اینکه ولی فقیه می تواند به مصلحت یتیم در مال او تصرف کند.
خلاصه اینکه درشبهات وارده بردائمی بودن احکام الهی ، دلیلی بر نقض این قوانین ارائه نشده وفقط به یک قاعده عقلایی که میگوید «هیچ قانونی ماهیتاً و موضوعا نمیتواند فرا زمانی و فرا مکانی باشد»[11] استدلال شده است . درپاسخ نیز بایدگفت: *مطابقت مفاهیمی که مبنای اصول ثابته قرآن قرار گرفته با فطرت و نهاد بشریت، این اصول را ثابت وغیر قابل تغییر نموده است . لذا قوانین الهی ازقوانین بشری مستثنا بوده و قاعده عقلایی مذکور فقط شامل قوانین بشری است نه قوانین الهی. *استنباط قوانین الهی نیز توسط متخصص و خبرگان این فن (ائمه معصومین علیهم السلام) صورت گرفته ،تبیین کننده قوانین ثابت و دائمی مورد نظر خداوند بوده و به دلیل عقلانی بودن ومطابقت با فطرت تاکنون پایدار بوده است. مانندقانون قصاص و دیات که همواره حتی در جوامع غیر اسلامی نیز اجرا میشود. مواردی نیزکه گاها به دلیل مقتضیات زمان نقض شده قوانین غیرثابت اسلام ویااستنباط های محدودازدستورات ائمه معصومین علیهم السلام بوده نه خود قوانین ویا احکام ثابته الهی.
البته باید توجه داشت اختلاف مجتهدان و مراجع تقلید در برخی ازمسائل استنباطی ، جزئی است که در عمل مردم اختلاف محسوسی ایجاد نمی کند .و همانطورکه درمسائل نظری هر رشته ای، بالاخره متخصصان آن دربرخی سلسله ازمسائل اختلاف نظر پیدا می کنند (مثلا تمام پزشکان یا شیمی دانها در تمام مسائل رشته خود با هم توافق نظر ندارند ویا در مجامع ادبی مسائل ادبی اتفاق نظر گاهی درباره معنای یک شعر آرا و نظریه های مختلفی ابراز می شود. ) در تحقیق از سند روایات نیز گاهی یک روایت به نظر مجتهدی صحیح و معتبر و به نظر دیگری روایتی غیر معتبر می آیدو در نتیجه موجب بعضی از اختلافات جزئی در فتاوا می گردد.
برای مطالعه بیشتر به این منابع رجوع شود:
* جهانی و جاودانگی بودن قرآن- پرسمان دانشجویی.
* جایگاه قانون و قانون گرایی در قرآن-رضا حق پناه - مجله اندیشه حوزه - پاییز 1377 - شماره 14
*معیارهای بازشناسی ثابتات دین-ویکی فقه(دانشنامه حوزوی)
*بحثهای فقهی احکام ثابت و متغیر http://www.aviny.com/ahkam/ahkam-javanan/ahkam-sabet.aspx
[2] .ابنمنظور، لسان العرب، ج5، ص56-55.
[3] . علی اکبریان، حسنعلی، «جایگاه حکم ولایی در تشریع اسلامی»، حکومت اسلامی، ش۲۴، سال هفتم، تابستان۸۱، ص۶۳.
[4] .حاجی صادقی، عبدالله، قبسات، «فطری بودن گرایش به دین»، ش۳۶، تابستان۱۳۸۴،ص53.
[5] . سوره نساء، آیه141 ، و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است .
[6] . سوره انفال،آیه60، هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید!
[7] . رشاد، علی اکبر، ، «گستره کارکرد و کاربرد عقل در تفهم و تحقق دین»، مجله فقه و حقوق سال دوم، بهار۱۳۸۵، ش۸، ص۲۲-۲۸.
[8]. ر.ک: فرازهایی از اسلام، علامه طباطبایی، ص67ـ69، نشر جهانآرا.
[9] . ر-ک استفتائات-امام خمینی-دفتر انتشارات اسلامی-چاپ اول – بهار 82-ص10.
[10] . کافی (ط - دار الحدیث) / ج10 / 478 / 149 - باب الضرار ..... ص : 475.
[11] . دریکی ازشبهات به این مطلب استدلال شده است .