بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ»؛وشقاوتمندان، ﭼﻪ ﺩﻭﻥ ﭘﺎﻳﻪﺍﻧﺪ ﺷﻘﺎﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻥ .
«فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ»؛در میان بادی سوزان و آبی جوشان ( قرار دارند).
«وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ»؛وسایهای از دودهای بسیار غلیظ و سیاه.
«لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ»؛نه خنک است نه آرام ﺑﺨﺶ .
«إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ»؛ اینان پیش از این ناز پروردگان خود کامه و سرکش بودند.
«وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ»؛وهمواره بر گناهان بزرگ پافشاری داشتند. (واقعه آیات ۴۱ تا ۴۶)
چگونه اصرار برگناه ایجاد میشود؟
قرآن کریم برای اینکه جامعه اسلامی و متمدن دینی که تمدن آنها در تدینشان خلاصه بشود را معرفی کند ۴ کاررا انجام داده است:
۱) بهشت و نوع زندگی بهشتیان را معرفی نمود.
۲)جامعه متمدن آنها و نیز خصوصیات اخلاقی و رفتاریشان را هم تبیین کرد.
۳) جهنم و نوع زندگی جهنمیان را معرفی کرد.
۴)جاهلیت و جامعه جهنمی و نوع برخوردها و رفتارها را نیز آشکار نمود.
ویژگی برجسته جامعههای جاهلی که منجر به زندگی جهنمی میشود چیست؟ سوره واقعه میگوید: " اتراف"یعنی خوشگذرانی و عیاشی، جزء خصلت های دائمی آنهاست این مرفهان و مترفان بیدرد در پی بهرهبرداری از جهل مردم هستند آنان میخواهند رها باشند تا هرکاری انجام دهند. با تبلیغ و تکرار، برنامههای جاهلانه خود را به توده مردم القا میکنند. پافشاری پیوسته بر"حِنثِ الْعَظِيمِ" دارند. این تعبیر همه اقوال و افعال خلاف دین و گناهان بزرگ را در بر میگیرد بنابراین شامل موارد ذیل میشود:
الف) گناه عظیم شرک به خدا ب) ادامه دادن به کار خود و دست برنداشتن
ج) استکبار از پرستش پروردگار و ترک تعهد پیمان عالم ذر
بزرگان در تعریف ( اصرار) سخنان فراوانی دارند از جمله میگویند : انجام دائمی یک گناه صغیره بدون توبه
موجب تحقق اصرار بر فعل میشود به این معنا که فردی گناهی را انجام میدهد و توبه از آن به ذهنش خطور نمیکند و عزم ادامه آن را نیز دارد (مصر) نامیده میشود.
درحدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است:" الإِصْرَارُ هُوَ أَنْ یُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلَا یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ -بِتَوْبَه فَذَلِکَ الْإِصْرَارُ ".
امام باقر (علیه السلام) اصرار برگناه این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.
و نیز در روایتی از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) میخوانیم :
"..... وَیلً لُلمُصرین الذینَ یصرون عَلی ما فَعَلوُا وَ هُم یَعلمَون "
در احادیث معصومین علیهم السلام به خطرات اصرار بر گناه توجه زیادی شده است زیرا که کسی که بر گناه اصرار میورزد نشان میدهد که در فضای ایمان زندگی نمیکند.
نکته دیگر اینکه دلیل عدم قبول اطاعت کسی که بر معصیت اصرار دارد، این است که قبول اطاعت، دلالت بر تعظیم رب و بزرگ داشت شعائر دینی است و اصرار بر گناه هر چند صغیره باشد تحقیر حکم الهی را در دل خود دارد اگرچه شخص معصیت کار حتی چنین قصدی هم نداشته باشد اما فعل او نشان دهنده تحقیر احکام الهی است. به گواهی آیات قرآن کریم روحیه استکباری موجب اصرار بر رویگردانی از حق میشود.
"... وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا" .... برانکار خود پافشاری ورزیدند وبه شدت تکبر کردند. (نوح/٧)
نکته اول: هنر قرآن کریم به گونهای است که آینده و حوادث قطعی آن را همچون گذشته ترسیم میکند آنگونه قیامت را مطرح می نماید که گویا مجرمان حاضر و در دادگاه محاکمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است. تعبیر به اصحاب شمال برای معرفی جایگاه جهنمیانی است که باید بتوان اوصاف آنان را با عذابهایشانتا حدودی تشخیص داد . در اولین برخورد با تعبیر رمز آلود روبرو میشویم میفرماید:
"وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ" آنان کسانی هستند که شومی و زشتی مرامشان است، براساس این آیه نامه اعمالشان به دست چپ داده میشود تعبیر (مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ) برای تحقیر و بیان این مطلب است که جایگاه آنها در پستی و فرومایگی به حدی است که برای مردم قابل درک نیست.
نکته دوم: پس از یادکرد تحقیرآمیز از اصحاب شمال کیفرهای قیامتی آنها را برمیشمارد:
۱- باد"سموم " یعنی باد سوزان و گزندهای که در منافذ بدن نفوذ میکند.
۲ – "حمیم"یعنی آبی که بسیار داغ است.
۳- " ظل یحموم" سایهای از دود سیاه، سایه اگر از قرار گرفتن درخت در برابر آفتاب پدید آید بسیار خوب است اما سایهای که از دود تولید میشود رنجآور است چون نه خنک است و نه گوارا.
لازم به ذکر است کیفرهای دوزخیان انواع و اقسامهای مختلف و وحشتناکی دارد و ذکر همین سه قسمت کافیست که انسان بقیه را از آن حدس بزند.
نکته سوم: درباره علل کیفرهای اصحاب شمال موارد ذیل قابل دقت است:
۱- اتراف همیشگی و خوشگذارانی ( آیات بسیاری از قرآن کریم مترفان را معرفی کرده است)
۲-پافشاری پیوسته بر گناه" وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ"
کلمه " حِنْثِ " به معنای شکستن عهد و پیمان مؤکد است از اینکه استکبار از پرستش و بندگی خداوند دارند عبادتی که بر حسب فطرت بر آن پیمان بسته بودند و در عالم زر بر طبق آن میثاق داده بودند.