باید علائق و استعدادهای فرزندانمان را شناسایی کنیم و به آن سمت سوقشان دهیم.
ما میتوانیم جمعهای پدر، دختری تشکیل بدهیم. دخترمان با پدرش بیرون از خانه مثلاً به یک کافه بروند. حتی جاهایی که ما فکر میکنیم که نمیشود، با بچهمان همراه بشویم.
خیلی خوب میشود که این کارها را متداول و فرهنگسازی کنیم. هر موضوعی را که فرهنگ سازی کنیم بعد از مدتی جا میافتد. باید به گونهای رفتار کنیم که دختر با پدرش خیلی مأنوس باشد؛ یعنی غمخوارش پدرش باشد و شب که پدرش میآید شوق این را داشته باشد که پدرش را زودتر ببیند و نوجوان بداند که ماهی یک بار با پدرش میتواند تنها به کوه، کافه و یا رستوران برود و با همدیگر دوتایی حرف بزنند.
اگر اعتمادسازی شکل بگیرد، یعنی بچهها نسبت به ما اعتماد پیدا کنند، قطعاً میتوانیم به درون آنها نفوذ کنیم و وقتی ما درون آنها نفوذ کردیم، راحت میتوانیم حرفمان را به آنها بزنیم.
پیامبر(ص) اول مردم عربستان را با امانتداری، جذب خودش کرد، بعد در وجود آنها نفوذ کرد.
ما پدر و مادرها از همان اول میخواهیم نفوذ کنیم، خُب نمیشود. اول باید آن جذب شکل بگیرد و به او بگوییم که تو مشاور من هستی و من از تو مشورت میگیرم. بعد در او نفوذ کنیم و بدانیم که اگر این کار را انجام بدهیم، پنجاه درصد هم که شده، حتما موفق میشویم.
سعیده صفار هرندی (کارشناس تعلیم و تربیت)
منبع: ماهنامه خانه خوبان، ش۱۳۳، ص۴۱