یکشنبه, 01 مهر,1403

­

شنبه, 23 مرداد,1395

کرامت انسان و حقوق او از دیدگاه امام رضا علیه السلام

کرامت انسان و حقوق او از دیدگاه امام رضا علیه السلام
در اسلام و اندیشه های الهی امام رضا «علیه السلام» اصول تربیتی و اخلاقی و مبانی ایمانی و اصول دینی، از اقتصاد و مسائل مالی و سیاسی و جدا نیست. اخلاق و اقتصاد با هم رابطه دارند، توحید و عدل با ضوابط اجتماعی و قوانین اقتصادی، پیوندی ناگسستنی دارد، و همه ی قوانین بر محور عقیده به خدا دور می زند.
 

1)    امام رضا «علیه السلام»:

زکریا بن آدم: سألت الرضا «علیه السلام» عن رجل من اهل الذمه اصابهم جوع فاتی رجل بولد له، فقال: هذا لک اطعمه و هو لک عبد. قال: لا یبتاع حر، فانه لا یصلح لک و لا من اهل الذمه:(1)

زکریا بن آدم  گوید: از امام رضا «علیه السلام» پرسیدم که مردی از اهل ذمه (غیر مسلمان مقیم در کشورهای اسلامی) که به فقر و گرسنگی مبتلا شده بود فرزندش را آورد و گفت: فرزندم مال تو، او را خوراک بده و او برده ی تو باشد. امام فرمود: (انسان) آزاده خریده و فروخته نمی شود. این کار شایسته ی تو نیست، از ذمیان نیز روا نمی باشد.

سخن امام، در حدیث مذکور، اوج کرامت انسان و اصالت حقوق او نفی ارزشهای مالی را روشن می سازد. امام رضا «علیه السلام» اجازه نمی دهد آزادی فرزند انسانی اگر چه ذمی و کافر باشد، با امور مادی معاوضه گردد، و آزادی انسان به جرم اینکه گرسنه است خدشه دار شود. از نظر امام، انسان آزاد است و احتیاجات اقتصادی نمی تواند او را برده ی کسی سازد و آزادی خدادادی او را سلب کند، اگر چه مسلمان نباشد.

در جامعه ی الهی رضوی، ارزش و والایی انسان پایه و اصل قرار دارد، و کلیه ی قوانین با توجه به این اصل تدوین می گردد، و روابط مالی و مبادلات اقتصادی همه در چهارچوب این بینش انجام می شود، و بر محور این اندیشه دور می زند که سرمایه، سود، کالا و هر چیز ارزشمندی برای انسان است و باید در خدمت او قرار گیرد. انسان برای رشد سرمایه و تولید نیست تا در خدمت سرمایه و کالا قرار گیرد، بلکه اینها همه برای انسان و رشد انسان و در خدمت انسان است. البته تحقق این امور در صورتی است که جامعه براستی جامعه ی رضوی و اسلامی باشد؛ نه اینکه در ظاهر ادعای پیروی از ولایت کند، و خود را «رضوی» بداند، و در باطن، حاکمیت با معیارها و بینشهای ماده پرستی و سرمایه داری باشد.

یادآوری این نکته نیز لازم است، که در اسلام و اندیشه های الهی امام رضا «علیه السلام» اصول تربیتی و اخلاقی و مبانی ایمانی و اصول دینی، از اقتصاد و مسائل مالی و سیاسی و جدا نیست. اخلاق و اقتصاد با هم رابطه دارند، توحید و عدل با ضوابط اجتماعی و قوانین اقتصادی، پیوندی ناگسستنی دارد، و همه ی قوانین بر محور عقیده به خدا دور می زند.

2)    امام رضا «علیه السلام»:

قال رسول الله «صلی الله علیه و آله و سلم» رأس العقل بعد الایمان بالله، التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی کل بر و فاجر: (2)

نقل از پیامبر اکرم: اوج خردمندی پس از ایمان به خدا دوستی با مردم و نیکوکاری نسبت به هر (انسان) نیکوکار و بدکاری است.

این تعلیم که امام رضا «علیه السلام» از پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» نقل فرموده است، چه آموزش والا و ارزشمندی به بشریت داده است. در این تعلیم، انسان معیار اصلی قرار گرفته است، نه دیگر چیزها. حتی می نگریم که تقوا که یکی از اصولی ترین معیارهای شرع و دین است نیز ملاک لزوم احسان و نیکی قرار نگرفته است، که اگر انسانهای تقوا پیشه یافت شدند مورد نیکی و بزرگداشت قرار گیرند، و گر نه نه، و باید از همه کس، مهر و محبت و عاطفه و نیکوکاری دریغ گردد و همگان در هر حال و وضعیتی هستند، رها شوند و مورد لطف و محبت انسانهای دیگر قرار نگیرند، نه، چنین نیست؛ بلکه بنابراین تعالیم، همه ی افراد نوع انسان شایسته اند که مورد محبت و یاری رسانی قرار گیرند، و انسان در این بینش، باید مهرورزی و دوستی خویش را در سراسر جامعه ی انسانی بگستراند، و چون خورشید همگان را مشمول گرامی لطف و محبت خویش سازد.

این تعالیم است که می تواند ائمه طاهرین «علیهم السلام»  یعنی آموزگاران بزرگ علوم و تعالیم قرآن - را به بشریت تشنه ی امروز معرفی کند، و عظمت و والایی فرهنگ اسلام را بر همگان روشن سازد، نه کوتاه فکریها و تعصبهای خام و جاهلانه ی گروهی که از جوهر و روح تعالیم معصومان ناآگاهند و بی خبر.

بنابراین، ضابطه، انسان بودن است، و انسان گر چه زشتکار و فاجر باشد، باید از نیکی کردن و توجه مردم محروم نماند، که این گونه برخورد می تواند خود عامل اصلاح کج رفتاران باشد، و ایشان را به جامعه ی ایمانی و سرشتهای نیک آن جلب و جذب کند. انسان هنگامی که از جامعه ی مؤمنان نیکی دید، به آنان می گراید، و شیوه و روش آنان را راه و رسم زندگی خویش قرار می دهد. و این، راه عرضه ی گفتار نیک و محاسن کلام ائمه ی طاهرین «علیه السلام» است.

3)    امام رضا «علیه السلام»:

یا علی بن شعیب! من احسن الناس معاشا؟ قلت: انت یا سیدی اعلم به منی. فقال: من حسن معاش غیره فی معاشه. یا علی! من أسوأ الناس معاشا! قلت: انت اعلم قال: من لم یعش غیره فی معاشه :(3)

ای علی بن شعیب! چه کسی از همه ی مردم بهتر زندگی می کند! گفتم: ای سرور من، تو داناتری. گفت: آن کس که دیگران در زندگی او شریک باشند. چه کسی از همه بدتر زندگی می کند؟ گفتم: تو داناتری! گفت: آن کس که دیگران در زندگی او شریک نباشند».

و این قاعده ای است ارزشمند در روابط اجتماعی و سیر گردش ثروت، که باید انسانی باشد و هر کس دیگران را در زندگی خویش شریک سازد و برادرانه با آنان رفتار کند و دیگران از هر آنچه او دارد بهره مند گردند.

4)    امام رضا «علیه السلام»:

عن ابائه «علیه السلام» ، عن علی «علیه السلام» قال: قال رسول الله «صلی الله علیه و آله و سلم» : اصطنع الخیر الی من هو أهله و الی من هو غیر اهله، فان لم تصب من هو أهله فأنت أهله: (4)

نقل از پدران خود «علیه السلام» از امام علی «علیه السلام» : پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمود: نیکی کن نسبت به آنان که شایسته اند و آنان که شایسته نیستند؛ (زیرا) اگر به (انسان) شایسته ای دست نیافتی، تو (خود) شایسته ی نیکوکاری (و دست یازیدن به کار خیر) هستی.

5)    امام رضا «علیه السلام» :

و فرق بخراسان ماله کله فی یوم عرفه: فقال له الفضل بن سهل: ان هذا المغرم؛ فقال «علیه السلام»: بل هو المغنم، لا یعدن مغرما ما ابتغیت به أجرا و کرما: (5)

امام در خراسان، همه ی اموال خویش را در روز عرفه (میان مردم و نیازمندان) تقسیم کرد. (در این هنگام) فضل بن سهل گفت: این کار زیان است. امام فرمود: بلکه این کار غنیمت و سود است. آنچه را برای دستیابی به پاداش الهی و کرامت انسانی بخشیدی، زیان مشمار».

6)     امام رضا «علیه السلام» :

معمر بن خلاد قال: کان اذا أکل أتی بصحفه فتوضع بقرب مائدته فیعمد الی أطیب الطعام مما یوتی به، فیأخذ من کل شیی ء شیئا فیضع فی تلک الصحفه ثم یأمر بها للمساکین:(6)

معمر بن خلاد می گوید: هنگامی که امام رضا «علیه السلام» غذا می خورد سینی می آوردند و نزدیک سفره می گذاشتند. او به بهترین غذایی که برایش می آوردند می نگریست، و از هر غذا مقداری را برمی داشت و در آن سینی می نهاد، سپس دستور می داد آن سینی غذا را برای بینوایان ببرند.

امام رضا «علیه السلام» نمی تواند غذایی را بخورد که بینوایان از آن نخورده باشند. از اینرو، هر گاه می خواهد غذا بخورد، از آنچه در سفره ی خوراک اوست، برای محرومان و گرسنگان می فرستد.

7)    امام رضا «علیه السلام» :

یاسر الخادم! قال فقال لی بعد ما صلی الظهر: یا یاسر ما اکل الناس شیئا؟ قلت: یا سیدی من یأکل ههنا مع ما انت فیه. فانتصب «علیه السلام» ثم قال: هاتوا المائده و لم یدع من حشمه أحدا الا اقعده معه علی المائده، یتفقد واحدا واحدا فلما فرغوا من الأکل اغمی علیه :(7)

یاسر می گوید: (در روزی که امام رضا «علیه السلام» مسموم شده بود و در همان روز درگذشت) پس از اینکه نماز ظهر را گزارد، به من گفت: ای یاسر، مردم (اهل خانه و کارکنان و خدمتگزاران) چیزی خوردند؟ گفتم: آقای من! که می تواند غذا بخورد با اینکه شما در چنین حالی هستید (حال مسمومیت شدید و واپسین لحظات حیات)، (در این هنگام) امام راست نشست، سپس گفت: سفره را بیاورید، و همگان را بر سر سفره فراخواند و کسی را فروگذار نکرد و یکایک را مورد محبت و مهر خویش قرار داد هنگامی که همه غذا خوردند، امام بیهوش افتاد

امام بزرگ انسان، حتی در آن حالت که مسمومیت تار و پود وجود او را متلاشی ساخته است، در اندیشه ی انسان است، و در اندیشه ی شکمهای گرسنه. از اینرو، با همه ی ناراحتی و زحمت راست می نشیند، همه ی یاران و کارگزاران را فرامی خواند، و ایشان را بر سر سفره می نشاند، و یکایک آنان را مورد محبت و مهر خویش قرار می دهد، تا همه غذا بخورند و به خاطر حال سخت او گرسنه نمانند.

8)    امام رضا «علیه السلام» :

ابراهیم بن العباس: ما رایت ابالحسن الرضا «علیه السلام» جنی احدا بکلمه قط، و لا رأیته قطع علی أحد کلامه حتی یفرغ منه،. و ما رد احدا عن حاجه یقدر علیها، و لا مد رجلیه بین یدی جلیس له قط، و لا اتکاء بین یدی جلیس له قط، و لا رأیته شتم احدا من موالیه و ممالیکه قط و کان اذا خلا و نصب مائدته اجلس معه علی مائدته ممالیکه و موالیه حتی البواب السائس و کان کثیر المعروف و الصدقه فی السر و اکثر ذلک یکون منه فی اللیالی المظلمه :(8)

ابراهیم بن عباس گوید: هیچگاه ندیدم که امام ابوالحسن الرضا «علیه السلام» کلمه ای به زیان کسی بگوید، و نه سخن کسی را پیش از پایان آن قطع کند، و نه حاجت کسی را که به ادای آن توان داشت، رد کند. هیچگاه نزد کسی که در حضور او نشسته بود، پایش را دراز نکرد، و بر متکا در برابر افراد تکیه نداد، همه ی کارکنان و غلامانش را بر سر سفره می نشاند، حتی دربانان و مهتران را و بسیار احسان می کرد، و بسیار صدقه می داد، و این کار را بیشتر در شبهای تاریک انجام می داد ».

امام، تا مرز قدرت نیاز نیازمندان را برمی آورد، و خواسته ی کسی را رد نمی کرد، و هر گاه بر سر سفره می نشست، همه ی خدمتگزاران را در کنار خود می نشاند، و با آنان غذا می خورد. به ناتوانان فراوان رسیدگی می کرد، و پول و غذا و در پنهانی به خانه های مستمندان می برد، و بیشتر این کارها را در دل شبهای تاریک انجام می داد؛ و چنین بود امام بزرگوار انسان. در قلمرو تعلیم و تربیت چنین معیارهایی را به بشریت آموخت، و در میدان عمل خود پیشتاز عمل کردن کامل آن تعالیم بود، و جامعه ی رضوی، و پیرو مکتب امام رضا «علیه السلام» باید در روابط انسانی چنین باشد، و در زندگی اقتصادی چنان، و باید چون امام خود بیندیشد و آنچنان عمل کند.

پی نوشت ها:

1- تهذیب 77: 7؛ مسند الامام الرضا «علیه السلام» 304: 2.

2- عیون اخبار الرضا «علیه السلام» 35: 2، مسند الامام الرضا «علیه السلام» 4: 1.

3- مسند الامام الرضا «علیه السلام» 315: 2.

4-  عیون اخبار الرضا «علیه السلام» 35: 2.

5-  بحار 100: 49.

6- کافی 52: 4؛ الامام الرضا «علیه السلام» 39: 1.

7- عیون اخبار الرضا «علیه السلام» 241: 2.

8-  عیون اخبار الرضا «علیه السلام» 184: 2؛ مسند الامام الرضا «علیه السلام» 45: 1.

منبع: حکیمی ، محمد، امام رضا علیه السلام  زندگی و اقتصاد، مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به نشر ، انتشارات، 1381، ص 178 تا 184.

 

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان