بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم
«أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»؛
آنانند کسانی که خداوند از رحمت خویش دور و( گوششان را ) کر و چشم هایشان را کور ساخته است ( نه حقی میشنوند و نه حقی میبینند)
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛
آیا در قرآن تدبر و تأمل نمیکنند یابر دلهایشان قفل است. (محمد صلی الله علیه وآله 23 و24)
«گشـــودن قفــل دل»
ذات اقدس الهی همهی انسانها را به تدبر در آیات قرآن فراخوانده است.
پس راه رشد به روی همگان باز است اما گروهی از آن محرومند. کسانی که براثر عواملی مانند گرایشهای حسی،اهل تعقل وتدبر نبوده و از رخدادهای آموزنده عبرت نمیگیرند ایمان واعتقاد خود را قوت نمیبخشند ودر برابر معصیت الهی منعی برای ارتکاب ندارند.در نتیجه به سبب کثرت و تراکم نقض عهدها ، قساوت همهی دل آنها را فرا میگیرد و برقلبشان قفل زده میشود.چنین قلبی نه از درون نسبت به خیرجوششی دارد تا برکتی از آن برخیزد و نه از بیرون سخنی در آن نفوذ میکند تا برکتی را بپذیرد.
مهر کردن دل بعد از تراکم گناه نظیر قفل کردن انبار پراز کالایی است که دیگرجایی برای کالای جدید ندارد، از این رو آن را کاملا میبندد. یا نظیرنامهای است که پس از پایان یافتن مطالب ، جا برای نوشتن مطلب جدید در آن نیست.قلبی که براثر عناد و لجاج مهرشد، نه میشود عقیده یاخُلق بد را از آن گرفت ونه میتوان عقیده یا خُلق خوب رادرآن جای داد سّر این که صاحبان چنین دلی درقرآن تدبر نمیکنند،
این است که راه نفوذ معارف وعقاید واخلاق برروی آنها بسته شده واز در بسته نه میتوان چیزی( عقیده باطل) رابیرون کرد و نه چیزی( عقیده حق)را به درون راه داد.
نکته اول: در آیات فوق خداوند در ادامه سلسله مباحث گذشته پیرامون فراریان از جنگ ، فساد گران ، وقاطعان رحم که مورد نفرین الهی هستند سخن میگوید وقتی انسانها به این درجه از پستی برسند ، هر فرصتی را برای هدایت یافتن از دست میدهند. بدین سبب خداوندآنها را لعنت کرده و درهای هدایت رابه روی آنها میبندد. "أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ" اینان کسانی هستند که خدا ایشان را از دایره رحمت خود بیرونشان کرده است ."فَأَصَمَّهُمْ" پس کرشان ساخته بنابر این نمیتوانند از تجربههای دیگران بهرهمندشوند
" وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ" و چشمانشان را کور کرده است. به همین سبب از تجربههای خویش نمیتوانند -بهرهمند شوند و بدینگونه به تنزل و فرو افتادن ادامه میدهند تا به درک اسفل سقوط کنند.
نکته دوم: مسأله کوری و نابینایی چشم درقرآن کریم بارها مطرح شده است. "فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ "
قلب انسان دارای شنوایی و بینایی است با کرشدن و به دنبال آن کوری انسان نه چیزی میفهمد و نه میشنود.
خداوند بی دلیل چشم و گوش وفهم کسی را نمیبندد چون مبنایش در خلقت براین بوده که همگان از راههای درونی وبرونی ادراک صحیح وتشخیص حق از باطل بهرهمند باشند. اگر کسی باسوء اختیار خود آن راهها را ببندد و سرمایهاش را در راه باطل هزینه کند و برگناه اصرار ورزد توفیق فهم درون وبیرون از او گرفته میشود وهمه مجاری ادراکیاش مسدود میگردد. و براثر قفل وحجاب دل هیچ سخن سودمند کسی از راه چشم و گوش در او نفوذ نکرده و به درونش راه نمییابد.
نکته سوم:سئوال مهم این است که چگونه میتوان قفل قلب را گشود؟ قرآن پاسخ آن را کوتاه ولی زیبا میدهد" أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ " چرا در قرآن به تدبر و عاقبت اندیشی نمیپردازند.
" تدبر" عبارت است از اندیشیدن در عاقبت یا درامور، هنگامی که در قرآن به عاقبت اندیشی میپردازند
در کاربردهای آیات کریمه واقعیت خود را مورد تطبیق قرار میدهند. پس چون در آن آیهای را بخوانند که سنت های گذشتهگان را از قوم عاد و ثمود به یاد ایشان میآورد از خود میپرسند که اگر مثل آنان عمل کنند آیا جزای ایشان مانند آن گذشتگان هلاکت و نابودی نخواهد بود؟ ویا چون موعظهای بشنوند با آن به سرزنش خود میپردازند زمانی که از یک بیماری سخن به میان آید با خود بگویند که شاید آن بیماری نیز در ما نیز وجود داشته باشد، پس چه بهتر که در خود به جستجو آثارآن برخیزند و هرچه سریعتر درمان کنند. متدبر در قرآن آیات آن را درباره خود تطبیق میکند وچون از نشانهی عیبی از خود آگاه شود به اصلاح آن میپردازد واگر از معرفت ناقصی در نفس خودخبر پیدا کند به تکمیل آن میپردازد یا چون از روشی آمیخته به گمراهی خبردار شود به ترک آن اقدام کند.
شرط تدبر عبارت است از باز بودن در قلب نسبت به قرآن و دور بودن از حجابها و قفلها. قالبهای ذهنی از پیش ساخته شده و تأویلهای مبتنی براساس هوا و هوس وشهوات چنین بلایی سرشخص در میآورد.
میفرماید: "أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها "
گفتهاند که قفل از قفیل مشتق شده وآن به معنی بخشی از درخت است که خشک شده باشد گویا قلب قفل شده همچون درخت خشکیدهای است که از آب واشعه آفتاب بهرهای نمیبرد.هرکه خواستار فهم قرآن باشد باید نفس خود را پاک کند شک وریب و دوستی شهوات و کبر وحقد وحسد و ترس و نظایر اینها را از آن بزداید و دراین هنگام است که نورهدایت بدون حجاب و مانعی به آن باز میگردد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است چون خداوند بخواهد بندهای راهدایت کند دریچههای گوشهای اورا باز میکند و اگر جز این بخواهد برآن دریچهها مهر میزند وآنها را میبندد پس هرگز به صلاح باز -
نمیگردد و این گفتهی خدای عزوجل است که فرمود:" أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها ".