یکشنبه, 01 مهر,1403

­

پنجشنبه, 24 خرداد,1397

‌ ‌‌‌عـيد‌ فطر···

‌ ‌‌‌عـيد‌ فطر···

چكيده

در اين مقاله بعد از تبيين‌ دو‌ واژه‌ «عيد» و «فـطر» از نـظر لغـت و اصطلاح، مباحثى پيرامون منشأ عيد و معيار ارزش گذارى در آن‌ و نيز مفهوم عيد در اسلام ـ قرآن و روايات ـ مطرح گـرديده و آنگاه به تحليل و بررسى‌ موضوع مقاله در سه‌ محور‌ پرداخته شده است:الف ـ حقيقت عـيد فطرب ـ امتيازات عيد فـطر نـسبت به ديگر اعيادج ـ اعمال و آداب عيد فطردر اين مقاله هم‏چنين جايگاه مهم عيد فطر در اسلام و نقش آن در سعادتمندى‌ مسلمانان تبيين گرديده است.


سيد مصطفى حسينى رودبارى

پژوهشگر

عيد فطر

تبيين دو واژه: «عيد» و «فطر»

1. عيد در لغـت:

اين واژه در لغت به معناى: خوى گرفته، هر چه‌ باز‌ آيد از اندوه و غم و انديشه و مانند آن، روز فراهم آمدن قوم، مطلق روز جشن و روز مباركى كه در آن روز مردم شادى كنند و به يكديگر تبريك گويند، به كار رفته‌ است‌.1

برخى برآنند كه اصـل اين لغـت از ماده عود ـ بازگشتن ـ بوده ولى برخى ديگر بنابر نقل ابن منظور در لسان العرب معتقدند كه اصل واژه عيد از عادت مى‏ باشد‌، به‌ دليل آنكه مردم در روز عيد، عادت به جمع شدن كنار يكديگر نموده ‏اند.2

2. عيد در اصـطلاح

از ديدگـاه علامه طباطبايى؛ عيد در نزد هر قوم و ملتى، عبارت است از‌: روزى‌ كه‌ در آن روز به افتخار‌ موهبتى‌ اختصاصى‌ نائل آمده باشند.3

بر اين اساس اعياد ملتها نسبت به يكديگر متفاوت خواهد بود؛ چنان كه بـسيارى از آنـها روز استقلال‌ و رهايى‌ خويش‌ از بند استعمار را به عنوان روز عيد‌ ملى‌ تلقى نموده و در آن روز به شادى مى‏ پردازند.

بنابراين بايد گفت: عيد به معناى اصطلاحى‏اش يك سنت بشرى است‌ كه‌ جهت‌ بزرگداشت حوادث مـهم و سـرنوشت سـاز، هر سال تكرار مى‏ گردد.

3. مـنشأ‌ عـيد و مـعيار ارزش گذارى در آن

دقت در معناى اصطلاحى عيد، بيانگر آن است كه منشأ عيد در‌ نزد‌ ملتها‌، پيدايش تحولى مثبت و سازنده در سير تكاملى آنان مى‏باشد؛ از اين‌ رو‌ به حـوادث ذلت بـار يا غـم‏انگيز كه ايامش هر سال تكرار مى‏ گردد به ديده «عزا» ـ در‌ بـرابر‌ عـيد‌ ـ مى ‏نگرند.

نكته مهم در اين زمينه، نحوه نگرش ملتها در معيار ارزش‌ گذارى‌ اعياد‌ مى‏ باشد؛ بديهى است اختلاف در نوع نگرش آنها بـا يكديگـر در اين زمـينه، تأثير‌ فراوان‌ در‌ تعيين «عيد» خواهد داشت.

4. عيد در اسلام ـ قرآن و روايات

در اسـلام معيار ارزش گذارى‌ برخى‌ ايام به عنوان «عيد»، از سه جنبه مورد عنايت قرار گرفته است:

الف‌ ـ ولادت‌ رهبرى‌ از رهبران الهـى ـ نـظير عـيد ولادت امامان معصوم(ع).

ب ـ انتصاب رهبرى از رهبران الهى به‌ مقامى‌ بزرگ، نظير عـيد مـبعث و عيد غدير.

ج ـ دگرگونى‌ و تحولى‌ سازنده در افكار و آرمان انسانها؛ نظير عيد فطر.

در قرآن كريم «واژه‌ عـيد‌» نـسبت‌ بـه روز نزول مائده آسمانى كه موهبتى ويژه از ناحيه خداوند متعال به عيسى(ع) و پيروانش‌ بود‌، اطلاق‌ گرديده اسـت:

اللّهـُمَّ رَبـَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيداً‌ لِأَوَّلِنَا‌ وَآخِرِنَا4

خداوندا فرو فرست بـر مـا خوانى از آسمان تا براى همه ما از اولين و آخرين‌، عيدى‌ باشد.5

نكته مهم آنكه در اين آيه شـريفه، كلمـه «عـيد»، به عنوان‌ فلسفه‌ و علت براى نزول مائده آسمانى آمده است‌. به‌ ديگر‌ سخن چـون فـلسفه نزول مائده آسمانى، اطمينان‌ قلب‌ و زدودن وساوس نفسانى و تقرب بيشتر به ساحت الهى بـود،6 عـيد بـودن چنين روزى‌ نيز‌ كه هر سال تكرار مى‏ گردد‌، همين‌ ويژگيها را‌ نيز‌ در‌ برخواهد داشت.

در روايات نيز واژه‌ «عيد‌» بـه مـواردى اطلاق گرديده است كه انسان به مرتبتى از كمال يا‌ تقرب‌ الهى نائل آمده بـاشد. سـخن مـعروف‌ حضرت امير(ع) كه فرمود‌:

كُلُ‌ يَومٍ لا يُعْصَى اللّه‏َ فيه‌ فَهُوَ‌ عِيدٌ»7

بايد به همين معناى عام دانـست.

5 . فـطر

اين واژه در لغـت به‌ معناى‌: گشايش روزه، روزه گشادن، مقابل‌ صوم‌، به‌ كار رفته است‌.8

ضمنا‌ توجه بـه اين نـكته‌ لازم‌ است كه فطر ـ به فتح ف ـ به معناى آفريدن و شكافتن بوده و با فطر از نظر‌ مفهومى‌ متفاوت مـى‏ باشد.9

روز اول شـوال را‌ نيز‌ بدان سبب‌ عيد‌ فطر‌ خوانده‏اند كه در اين‌ روز، امر امساك از خوردن و آشاميدن از انـسان بـرداشته شده و از مؤمنان خواسته شده است‌ كه‌ در آن روز، روزه شـان را‌ شـكسته‌، افـطار‌ كنند‌.

بعد‌ از بيان نكات‌ مذكور‌، اينك بـه تـحليل و بررسى «عيد فطر» مى ‏پردازيم:

الف ـ حقيقت عيد فطر و گروههاى مختلف در برابر آن‌

در‌ روايات‌ مـتعدد از عـيد فطر به عنوان «يوم‌ الجـوائز‌» ياد‌ شـده‌ است‌. پيامـبر‌ اكرم(ص) فـرمود:

«وقـتى اول شوال فرا مى‏ رسد منادى ندا بـر مـى‏ آورد، اى مؤمنان، اول صبح به سوى جايزه‏ هايتان بشتابيد.» سپس فرمود: «اى جابر، جوائز خداوند هـمانند جـايزه‏ هاى‌ پادشاهان نيست».

آنـگاه فرمود: اين روز، روز جائزه است.10

عالم وارسته، ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى(ره) در اين‌ رابطه‌ مى ‏فرمايد:

«عـيد، زمـانى است كه‌ خداوند‌ متعال براى جـايزه دادن و بـهره‏مند كردن بندگان از نـعمت‏ها، آن را در مـيان روزهـا انتخاب مى‏كند تا بـراى گرفتن خلعت‏ها و عطايا، جمع شوند و به‌ همگان‌ اعلام كرده است كه‌ به‌ درگاه او روى آورده و با اعتراف بـه بـندگى و آمرزش خواستن از گناهان و عرضه نيازها و آرزوهـايشان بـراى او تـواضع نـمايند. خـداوند نيز در تمام اين مـوارد بـه آنان وعده اجابت و اعطايى‌ بالاتر‌ از آرزوهايشان بلكه بالاتر از آنچه در دل بشرى خطور كرده، داده است. خداوند ماه رمضان را مـيدان مـسابقه عـبادت خود قرار داده و بندگانش را در روز عيد فرا خوانده‌ تـا‌ بـراى گـرفتن‌ جـوايز و هـدايا جـمع شوند.»11

طبق اين بيان، عيد فطر، صرف بزرگداشت يك روز و تكرار يك خاطره نبوده‌ بلكه واقعيتى است كه هر سال در اول ماه شوال، عده‌ بسيارى‌ از‌ بندگان خداوند كه در مسابقه عبادت ماه رمضان تلاش نـمودند، موفق به اخذ جوائز الهى و درجات عالى ‌‌مى‏گردند‌. بنابراين عيد فطر، تنها اختصاص به كسانى خواهد داشت كه تن به عبوديت‌ الهى‌ داده‌ و خالصانه سر به آستان معبود نهادند و آنان كه بـى تـفاوت از كنار اين مائده عظيم‌ الهى عبور نموده و يا تنها به ظواهر برخى عبادات بسنده كردند، محروم از‌ حقيقت اين عيد خواهند‌ بود‌.

در كلمات گهر بار اميرمؤمنان نيز، «عيد فطر» تنها به كسانى اخـتصاص يافـته كه موفق به پيمودن مسير مسابقه عبادت در ماه رمضان گرديده و نشان قبولى را از ناحيه خداوند متعال‌ دريافت نموده‏ اند:

اِنَّما هُوَ عِيْدٌ لِمَن قَبَلَ اللّه‏ صـِيامَهُ وَ شـَكَرَ قِيامَهُ.12

اِنَّما هذا عِيْدُ مـَنْ غـُفِرَ لَهْ.13

و فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) نيز غافلان از اين مائده عظيم الهى را بى‌ نصيب‌ از بركات عيد فطر مى‏ داند. آن حضرت در روز عيد فطر وقتى عده‏اى را ديد كه مى‏خنديدند و بازى مـى‏ كردند، رو بـه همرهان خود نموده و فـرمود:

خـداى عزوجل ماه رمضان را‌ آفريد‌ تا ميدان مسابقه ‏اى براى خلقش باشد كه در آن با طاعت و رضايت او با يكديگر مسابقه بدهند. عده‏اى سبقت گرفته و سعادتمند شدند و عده‏اى عقب افتاده و نااميد شدند. شگفتا از‌ كسى‌ كه در اين روز مـى‏خندد و بـازى مى‏كند. روزى كه نيكوكاران‌ در آن پاداش يافته و كوتاهى كنندگان زيان مى‏بينند. به خدا سوگند! اگـر پردهـ‏ها فرو افـتد نيكوكار مى‏انديشد كه چرا بيشتر عمل‌ نيك‌ انجام‌ ندادم و بدكار مى ‏گويد: چرا بد مى‏ كردم و از شانه‌ كردن‌ مو و صـاف كردن لباس خود باز مى‏ مانند.14

بنابراين عيد فطر برخلاف اعياد ديگر عـمومى و هـمگانى نـبوده و تنها مختص عده‏اى‌ خاص‌ خواهد‌ بود.

در اين رابطه معلم اخلاق و عرفان، ميرزا جواد آقا‌ ملكى تبريزى نيز گـروه هاى ‌مـختلف مردم را در برابر اين عيد به 5 دسته تقسيم نموده و در مورد دسته‌ اول‌ مى ‏فرمايد‌:

عده‏اى روزه را تكليفى بـيش نـدانسته و فـقط با خود دارى از‌ خوردن‌ و نوشيدن و زنان، خود را به ناراحتى مى‏اندازند. اما اعضاى بدن خود را از گناهان حـفظ نكرده‌ و با‌ دروغ‌ و غيبت روزه خود را نقض كرده و با تهمت، افترا، و... روزه خود را‌ از‌ بين‌ مى‏برند... چـنين كسانى اگر در عيد بـه عـنايت خداى متعال خوش گمان بوه و در‌ مكان‌ نمازگزاردن‌ خود از پروردگارشان آمرزش بخواهند شايد خداوند متعال هنگام اعطاى جوايز آنان را نيز‌ مورد‌ آمرزش خود قرار داده و با فضل خود بعضى از پاداشهاى خود را نصيب‌ آنـان‌ نمايد‌.

ايشان در مورد دسته دوم كه موقعيت برترى نسبت به دسته اول دارند مى‏ فرمايد‌:

دسته‏اى‌ نيز مى‏دانند كه اين خداست كه برآنان منت داشته، و روزه‏اى كامل است كه‌ همراه‌ با‌ بازداشتن اعضاى بدن باشد. از اين رو مواظب اعضاى بـدن خـود نيز هستند اما گاهى‌ خلافى‌ از آنان سرزده و با بيم و اميد مرتكب گناهى مى ‏گردند... كارهاى خوب و بد‌ را‌ با‌ هم مخلوط نموده و با ترس و خجالت، حيا و اميدوارى وارد عيد مى‏شوند. خداوند، آمرزش، پاداش و تـبديل‌ گـناهان‌ به‌ كارهاى نيك را به آنان وعده داده و با عطاياى خود پاداش عبادتهاى‌ آنان‌ را به طور كامل و به گونه‏اى كه بالاتر از آرزوى شان باشد به آنان عنايت مى‏كند‌.

آنگاه‌ در مورد دسته سوم كه فرجام نـگران كنـنده ‏اى براى آنان وجود دارد‌ مى‏ فرمايد‌:

گروهى از روى عادت و با غفلت روزه‌ گرفته‌ و در‌ ماه رمضان نيز مانند ساير ماه‏ها در‌ غفلت‌ به سر برده، مرتكب گناهان شده و از روى عادت نيز وارد عيد مى‏شوند‌. سرنوشت‌ اين گـروه بـه خـواست خداوند‌ بستگى‌ دارد. ممكن‌ است‌ عـنايت‌ خـدا شـامل حال آنان شده و فقط‌ بخاطر‌ فرا رسيدن عيد يا به جهت كرامت بعضى از اعمال نيكوكاران، آنان‌ را‌ مورد آمرزش خود قرار دهد يا‌ بـدى كردارشـان آنـان را‌ از‌ رحمت خداوند خارج نموده و به‌ ورشكستگان‌ ملحق شـوند.

آنگاه نسبت به مرتبت و جايگاه‌ رفيع‌ گروه‌ چهارم مى ‏فرمايد:

دسـته‏اى‌ نـداى‌ خـداوند را در اين‌ ماه‌ لبيك گفته و با تمام توان در مراقبت دستورات الهـى تلاش كرده و براى بدست آوردن‌ رضاى‌ خداى متعال در پى به‏ دست آوردن‌ تمامى‌ خيرات هستند‌ و عبادات‌ زيادى‌ به جاى مى‏ آوردند در‌ حالى كه دلهـاى آنـان بـه سبب آگاهى خود به كوتاهى در شكر گزارى نعمت، ترسان‌ بوده‌ و قـدر مـنت خداوند متعال بر آنان‌ بخاطر‌ اجازه‌ نزديكى‌ به‌ او و خدمت و عبادت‌ او‌ را مى‏دانند. خداوند متعال هم خدمت آنـان را قـبول، از سـعى آنان تشكر مى‏كند و با كرامتها‌ و انواع‌ عنايات‌ خود، آنان را پاداش مى‏ دهد؛ با هـدايتهاى‌ بـيشتر‌ آنـان‌ را‌ بزرگ‌ داشته‌، با نور قرب خود آنان را مى‏ پوشاند و آنان را به دوستان برگزيده‏ اش ملحق مـى ‏نمايد.

ايشـان در پايان اين قـسمت، مقام رفيع گروه پنجم را كه با جديتِ‌ تمام گوى سبقت را از همگان ربوده و با زدودن حجابهاى ظـلمانى بـه پروردگارشان متصل گشته ‏اند، اين چنين بيان مى‏ كند:

گروهى نيز نداى خداوند متعال، سختى گـرسنگى و شـب زنـده دارى را‌ براى‌ آنان از بين برده، با اشتياق و شكرگزارى، حتى با شادمانى و مستى با آن روبه رو شـده، بـراى رفتن و مسابقه، جديت به خرج داده، با روح و عقل خود، بخوبى خطاب‌ خداى‌ متعال را اجـابت مـى‏ كنند؛ بـراى از بين بردن حجاب با بذل جان، همت كرده و با قرب به او به مراد رسيده و به پروردگـارشان‌ مـتصل‌ شده ‏اند. پروردگارشان آنان را به‌ خوبى‌ پذيرفته، نزديك كرده و در پناه خود، در جايگاه صدق بـه هـمراه دوسـتان و برگزيدگانش مى‏ نشاند، با جام لبريز خود، آنان را سيراب كرده و به زيبايى‌، نور‌، شادمانى و سرورى مى‏ رسند كه كسـى‌ تـوان آنان را نداشته، چشمى آن را نديده و كسى از آن چيزى نگفته است.15

نتيجه آنكه حقيقت عـيد فـطر و جوايز الهى در چنين روزى براى گروههاى مختلف مردم در يك‌ سطح‌ نبوده بلكه جلوه ‏هاى گوناگون آن، متناسب با ظرفيتها و اسـتعدادهاى آنـان خواهد بود، به عبارت ديگر: روز عيد فطر، زمان آشكار شدن آثار اعـمال مـاه رمضان و اعطاى پاداش آنها نسبت به‌ سالكان‌ كوى دوسـت‌ مـى ‏باشد.

ب ـ امـتيازات عيد فطر نسبت به ديگر اعياد

اعـياد اسـلامى نظير عيد قربان، عيد مبعث، عيد ولادت‌ امامان(ع) و... بيانگر وقايع و خاطرات مسرت ‏بخش‌ و تكاملى‌ براى‌ مـسلمانان مـى‏ باشند، اما در بـين آنـها عـيد فطر از امتيازات خاصى برخوردار است كه در اين مـقاله ‌‌بـه‌ برخى از آنها اشاره مى ‏كنيم:

1. تشريع، از ناحيه خداوند متعال

از برخى منابع‌ دينى‌ از‌ جـمله دعـاى قنوت نماز عيد فطر چنين بـر مى‏آيد كه نامگذارى اول شوال بـه عـنوان‌ «عيد» از ناحيه خداوند متعال انـجام گـرفته است:

«اَسْئَلُكَ بِحَقِ هذا الْيَوْمِ الَّذى‌ جَعَلْتَهَ لِلْمُسْلِمينَ عِيْدا»

فراز‌ از‌ دعا، بيان مى‏دارد كه عـيد فـطر همانند ماه رمضان، ضيافتى ديگـر از سـوى رب العـالمين بوده كه بندگانش را پس از يك مـاه طـاعت و اخلاص به سوى خـويش فـرا خوانده تا‌ مزد، فرمانبردارى شان را به آنها عنايت نمايد.

2. پيروزى ايمان و عقل دورانديش بر نـفس امـاره

شكى نيست كه شرط اصلى هر نـوع اصـلاحات اجتماعى و غـلبه بـر نـيروهاى مهاجم خارجى، موفقيت در‌ بـرابر‌ قواى ويرانگر داخلى است.

انسان تا زمانى كه از درون ساخته نشود، قدرت پيكار با عوامل بيگانه را نخواهد داشـت.

عـيد فطر، نشانه شكست قواى ويرانگر و ضـد تـكاملى داخـلى و غـلبه‌ ايمـان‌ و عقل مى‏باشد.

در روز عـيد فـطر، فردى كه موفق به طاعت الهى و تعديل غرايز سركش در ماه رمضان گرديده است، پيروزمندانه از خانه بيرون آمـده و هـمچون سـربازى كه خصم‌ را‌ كوبيده، با چهره‏اى باز ديگر سـربازان را بـه آغـوش مـى‏كشد و بـر اين پيروزى خـداى را سپاس گفته و سجده شكر به جا مى ‏آورد.

توجه به اين نكته مهم در اينجا‌ لازم‌ است‌، كه در عيد فطر بر‌ خلاف‌ ديگر‌ اعياد كه غالبا امورى غير اختيارى هستند ـ هر فـرد روزه دار مى‏تواند در تحقق اين عيد و پيروزى بزرگ ـ كه مبدأ پيروزى‏هاى‌ ديگر‌ است‌ سهيم باشد؛ چون رمضان، ماه مبارزه با شياطين‌ داخلى‌ و قواى سركشى است كه قصد سلطه بر عقل را دارند و عيد فطر روز اعلام پيروزى عقل بـر شـيطان است‌. بنابراين‌ هر‌ فردى كه توانست در اين عرصه پيكار موفق گردد، در‌ تحقق اين عيد نقش داشته است؛ در حالى كه در ديگر اعياد، افراد غالبا نقشى در تحقق آنها‌ ندارند‌، بلكه‌ تنها شاهد پيروزى مى ‏باشند.

3. وصول، به عـالى ‏ترين مـرتبه كمال

در ماه‌ رمضان‌، دلهاى عارفان به حقايق آن، سرشار از عبادت و اخلاص گرديده «اللّهُمّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِيّاكَ»16 و برخى از‌ آنان‌ گوى‌ سبقت را از همگان حتى ملائك مقرب الهـى را ربـوده‏اند: «وَ اَن‌ نَتَقَرَّبَ‌ اليك‌... حَتّى لا يُورَدُ عَلَيْكَ اَحـَدٌ مـن ملائَلتك»17

از اين رو، عيد فطر براى آنان‌ زمان‌ وصول‌ به عالى‏ترين مرتبه كمال مى ‏باشد.

در توضيح بيشتر اين نكته بايد گفت:

قطعا برترين‌ ايام‌ براى هر انسان، ايامـى اسـت كه انسان موفق به كسـب بـيشترين سرمايه‏ها بشود‌. سرمايه‏اى‌ كه‌ تضمين كننده نيازهاى مادى و معنوى اش در طول سال باشد.

با توجه به اين‌ نكته‌ مى‏بينيم در بين تمام ايام سال، تنها ماه رمضان است كه انسان‏ها فرصت‌ كافى‌ براى‌ كسـب چـنين سرمايه و سود ارزشمندى را مى‏يابند. امام سجاد(ع) در اين زمينه مى ‏فرمايد:

وَ أَرْبَحَنَا‌ أَفْضَلَ‌ أَرْبَاحِ الْعَالَمِينَ18

ماه رمضان برترين سودهاى جهانيان را به ما ارزانى داشت‌.

در‌ سيره‌ اولياء الهى و عالمان وارسته نيز مى‏بينيم كه نهايت اهتمام را در قـدردانى از ايام مـاه‌ مبارك‌ مـبذول‌ داشته و مراقبت‏هاى ويژه را از آن به عمل مى ‏آوردند؛ آية اللّه‏ جوادى‌ آملى‌ در اين رابطه مى ‏فرمايد:

از ابن طاوس نقل شده است كه فرمود: عـده ‏اى اول سالشان اول‌ فروردين‌ است. يك نوجوان اول سال او اول فروردين است كه تلاش مى‏كند‌ لباس‌ نـو در بـر كنـد،.. اول سال يك‌ كشاورز‌، اول‌ پاييز است كه درآمد مزرعه را حساب‌ مى‏ كند‌.. اما آنها كه اهل سير و سلوكند، اول سالشان، ماه مبارك رمضان اسـت؛ ‌ ‌حـساب‏ها‌ را‌ از ماه مبارك تا ماه‌ مبارك‌ بررسى مى‏كنند‌ كه‌ ماه‌ رمضان گذشته چه درجـه‏اى داشـته و امـسال‌ چه‌ درجه‏اى دارند؟ چقدر مطلب فهميده و چقدر مسائل براى آنها حل شده است؟ ماه مبارك‌ رمضان‌ بـراى سالكان الى اللّه‏، ماه محاسبه‌ است. لذا امام سجاد‌(ع) فرمود‌: هيچ كسى در سراسر جهان‌ بـه‌ اندازه ما دراين ماه اسـتفاده نـكرد.19

بعد از بيان مطالب فوق مى‏گوييم: وقتى‌ ماه‌ رمضان از خاصيتى اينچنين والا‌ برخوردار‌ بود‌ طبعا روز عيد‌ فطر‌، كه نتيجه و محصول چنين‌ ماهى‌ مى‏باشد، مظهر نيل انسانهاى موفق به برترين كمالات خواهد بود.

4. شادى، در سايه بندگى

بسيارى از‌ شادى ‏ها‌ و لذتـ‏ها‌، مـبناى‌ صحيحى‌ نداشته و معلول برخى‌ توهمات‌ ساختگى است. بديهى است شادى‏هايى كه مبتنى بر احساسات زودگذر و هيجانات نفسانى باشد، اثرى جز غفلت‌ و مستى‌ به‌ دنبال نخواهد داشت و انسان را به تدريج‌ از‌ حقايق‌ دور‌ خـواهد‌ سـاخت‌.

عيد فطر نيز روز شادى است، اما شادى و سرورى كه ناشى از پيروزى در مسابقه عبادت و بندگى خداوند ناشى مى‏شود. مسلمانى كه توانسته است ماه رمضانش را‌ با موفقيت سپرى كند، در روز عيد فطر با دو عامل خـرسند كنـنده مواجه مى‏ باشد:

يكى انجام واجبات و ديگرى انتظار پاداش

چنين شخصى اين روز را جشن مى‏گيرد، چون از‌ زنجيرهاى‌ بردگى خدايان دروغين رهايى يافته و تن به معبود حقيقى سپرده است. در حقيقت جشن او، جشن رهايى، جشن اسـتقلال و جـشن بـندگى خدا خواهد بود.

5. اعلان آمـادگى

فـرد و جـامعه‏اى كه‌ در‌ ماه رمضان موفق به اصلاحات فردى و درونى گرديده و بر قواى مهاجم داخلى پيروز گشته‏اند، با برگزارى روز عيد، آمادگى خويش را براى اصـلاحات‌ اجـتماعى‌ و مـبارزه با دشمنان خارجى آماده‌ مى‏كنند‌. آنان خود را آمـاده پيمـودن راههاى دشوارتر نموده و روز عيد را مقدمه اين سفر طولانى مى ‏دانند.

بنابراين روز عيد، در حالى كه روز شكرگزارى‌ در‌ برابر نعمت عظيم پيوستن‌ انسان‌ به حـق در سـايه بـندگى مى‏باشد، سرآغازِ هجرتى از حق به سوى خلق نيز خواهد بـود.

6. كمك اقتصادى

از ويژگيهاى ديگر عيد فطر آن است كه قبل از برپايى نماز‌ عيد‌ و ملاقات با حق تعالى، مسلمانان مكلفند با پرداخـتن زكات فـطرت در رفـع نياز فقيران جامعه اقدام كنند. معناى اين دستور آن است كه مسلمانان راستين شـايسته نـيست شادى اش را در‌ چنين‌ روزى، با‌ بى تفاوتى در برابر محرومان جامعه برگزار كند، توجه به نيازمندان، كه از فقيران خويشاوند شـروع مـى‏ شود‌، سـهيم كردن آنان در شادى عيد است. و اين كار بايد قبل‌ از‌ حضور‌ در مصلى و اقامه نماز، صورت پذيرد.

7. عـيد فـطر، عـيد بعد از عيد

ماه رمضان، ماهى است كه ‌‌بندگان‌ حق به ضيافت الهى دعوت شده‏اند. از هـمين رو در زبـان پيشـوايان الهى‌ با‌ عنوان‌ عيد به آن خطاب شده است. امام سجاد(ع) مى‏ فرمايد:

السّلَامُ عَلَيْكَ يَا شـَهْرَ اللّهـِ الْأَكْبَرَ‌، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ20

سلام بر تو اى بزرگترين ماه خدا و سلام بر‌ تو اى عـيد اولياء‌ الهـى‌.

از طـرفى، نخستين روز ماه شوال را نيز عيد فطر ناميده‏اند. جمع اين دو با هم، مبين آن است كه اولا ضيافت الهـى در مـاه رمضان، لقاء اللّه‏ را در پايان‌ رمضان، بدنبال دراد. بنابراين اولا عظمت چنين روزى، به عظمت ماه رمـضان بـر مـى‏گردد، نه ماه شوال.

ثانيا: از قرار گرفتن اين دو عيد در كنار يكديگر مى‏توان برترى عيد فطر‌ را‌ نسبت بـه اعـياد ديگر استنباط نمود؛ چون وقتى ماه رمضان برترين ماه سال بود؛ طـبعا عـيد فـطر نيز كه محصول و نتيجه آن است برترين عيد خواهد بود، در نتيجه كسانى‌ كه‌ از بركات اين دو عيد بى‏بهره بـاشند زيانـكارترين انـسانها خواهند بود؛ همانگونه كه پيامبر اكرم(ص) فرمود:

فَاِن الشَقِىّ مَنْ حُرِّمَ غُفْرانَ اللّه‏ِ فـى هـذا الشَّهِر العَظيم21

انسان شقىّ ـ و بدبخت‌ ـ كسى‌ است كه از ماه رمضان خارج شود و آمرزيده نشود.

اين سخن پيامبر(ص) هـر چـند نسبت به ماه رمضان وارد گرديده است اما از آنجا كه عيد فطر، عصاره و نـتيجه‌ مـاه‌ رمضان‌ است، شامل آن نيز مى‏گردد‌. عالم‌ وارسـته‌ مـيرزا جـواد آقا تبريزى(ره) مى‏ فرمايد:

كسى كه چنين ضررى كرده اسـت بـايد از خطر دعاى رسول خدا بترسد آنجا كه‌ مى ‏فرمايند‌: خداوند‌ كسى را كه از ماه رمضان خـارج شـود‌ و آمرزيده‌ نشود، نيامرزد...؛ زيرا يكى از سخت‏ترين مـصيبتها و بـزرگترين بلاها هـمين اسـت. بـايد با يارى خدا، پناه‏آوردن به رحمت و رفـتن‌ بـه‌ درگاه‌ او... خود را اصلاح نموده بر گناهان خود گريسته و آثار‌ اين اعتراف صادقانه را در خـود هـويدا سازد و با زبان حال بگويد: هـيچ خدايى بجز تو نـيست. تـنزيه‌ مى‏ كنم‌ تو‌ را و منم كه ستمكارم.22

ج ـ اعـمال و آداب عـيد فطر

اعمال بسيارى براى‌ عيد‌ فطر در منابع روايى بيان گرديده كه نشانه اهتمام فوق العـاده پيشـوايان الهى به عظمت آن‌ اسـت‌. از‌ جـمله اين اعـمال، موارد زير است:

1. اعمال شب عيد فطر‌

در‌ اهميت‌ شب عيد فـطر هـمين بس كه در برخى روايات از آن هم تراز با‌ شـب‌ قـدر ياد شده اسـت! از امـام سـجاد(ع) روايت شده است كه فرمود:

اينـ‌ شب‌ كمتر‌ از آن يك شب ـ يعنى شب قدر ـ نيست.23

اين بيان حضرت گوياى آن است‌ كه‌ بر مؤمنين لازم اسـت در اين شـب، بيش از شب قدر به عبادت‌ و مـناجات‌ خـدا‌ روى آورند؟ چـون شـب فـطر علاوه بر دارا بـودن شـرافت معادل شب قدر بودن، از اين‌ امتياز‌ نيز برخوردار است كه وقت پاداش و پايان كار است. از اين رو‌ به‌ تلاش‌ بيشترى نياز دارد.

بـه هـمين جـهت از ابتداى ورود در اين شب، بعد از جستجو‌ در‌ استهلال‌ و ديدن ماه، پيشـوايان الهـى تـوصيه هـايى را بـه شـيعيانشان نموده ‏اند:

اول ـ خواندن‌ دعا‌ به هنگام ديدن ماه. نظير اين دعاى امام سجاد(ع) در هنگام استهلال:

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ‌ وَ‌ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضى مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ، وَ أَزْكى مَنْ نَظَرَ‌ إِلَيْهِ‌، وَ أَسـْعَدَ مَنْ تَعَبّدَ لَكَ فِيهِ، وَ‌ وَفّقْنا‌ فِيهِ‌ لِلتّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنا فِيهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ‌ احْفَظْنَا‌ فِيهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِيَتِكَ وَ أَوْزِعْنَا شُكْرَ نِعْمَتِكَ24

دوم ـ توسل به اهل بيت‌ و تضرع‌.

فلسفه اين دستور، آن است‌ كه‌ نواقص اعمال‌ مـاه‌ رمـضان‌ بدين صورت جبران شده، شفاعت آنان‌ به‌ درگاه بارى تعالى موجب اميدوارى بيشتر در جلب رحمت الهى گردد.

معلم‌ بزرگ‌ اخلاق و عرفان ميرزا جواد آقا تبريزى‌ (ره) در اين باره‌ مى ‏فرمايد‌:

مهم‏ترين كارهـا در اين شـب‌، بعد‌ از جستجوى ماه و ديدن آن ـ و خواندن دعاى استهلال ـ و توسل به معصومين جهت جديت‌ ايشان‌ در صلاح اعمال اين ماه‌ او‌. همچنين‌ بايد اعمال ماه‌ رمضان‌ و خود، دل، روح، ضمير‌، ظـاهر‌، بـاطن، تمامى وجود و جزء جزء وجـود خـود را تسليم آنان نموده و از آنان بخواهد‌ كه‌ واسطه شده و از خدا بخواهند او‌ را‌ تا رمضان‌ آينده‌ و تمامى‌ عمر، موفق بدارد.25

سوم‌ ـ احياء شب عيد فطر و انجام تـمامى اعـمال مشترك شبهاى قدر، از جـمله زيارت امـام حسين‌(ع).

چهارم‌ ـ خارج نمودن زكات فطره. اين عمل‌ طبق‌ روايات‌، موجب‌ تماميت‌ روزه است و ندادن‌ آن‌ به معناى تضييع اعمال ماه رمضان خواهد بود.

همچنين مقدم داشتن‌ اين‌ عمل‌ بر‌ نماز‌ عيد‌ و مبتنى نمودن رستگارى بر آن، اهميت فوق العاده آن را بيان مى‏دارد؛ چنانكه در قرآن كريم مى ‏خوانيم:

«قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى وَ ذَكَرَ اسمَ رَبّهِ فَصَلّى»26

2. بـرخى‌ اعـمال روز عيد فـطر

اول ـ توسل و درخواست شفاعت: استاد بزرگ اخلاق ميرزا جواد آقا تبريزى(ره) در اهميت اين عمل مى‏ فرمايد:

بزرگى اين روز نيز به انـدازه بزرگى تمام اوقات‌ و حالات‌ او در ماه رمضان مى‏باشد؛ زيرا اين روز، وقت آشكار شدن ثـمره، اعـطاى جـوايز و قبول يا ردّ شدن، رضايا خشم، نزديكى يا دورى و خوشبختى يا بدبختى است. و خلاصه مى‏توان‌ با‌ رعايت كامل ادب در يك ساعت، تمام كوتاهى‏هاى خـود ‌ ‌در اعـمال ماه رمضان را جبران و گناهان را تبديل به نيكي ها نموده و به درجات‌ بلندى‌ برسد.27

دوم ـ افـطار نـمودن قـبل‌ از‌ خروج از منزل: مبناى اين دستور، سخن امام صادق(ع) كه فرمود:

«اَطْعِم يَوْمَ الفِطْرِ قَبْلَ اَنْ تَخْرُجَ اِلَى المـُصَّلى.»28

و در روايتى ديگر مى‏خوانيم كه‌ «كانَ‌ اميرالمؤمنين(ع) لا يأكل يَومَ‌ الاَضْحى‌ شيئا حتى يَأْكْلَ مِنْ اُضْحَّيتِه وَ لا يَخـْرُجَ يَوْمَ الفِطْرِ حتى يَطـْعَمَ وَ يُؤدِّىَ الِفـطرَةَ.»29

سوم ـ رفتن به مصلى: در اين مرحله كه حساس‏ترين مرحله در بين مراحل قبلى است‌، بنده‌ مطيع الهى، خود را آماده اخذ جايزه كه برترين آن لقاء اللّه‏ است مى ‏نمايد.

پيامبر(ص) در روز عيد فطر خطاب به مؤمنين فرمود: در چـنين روزى منادى از آسمان ندا‌ در‌ مى‏ دهد كه‌:

اَيُها المؤُمِنُونَ اُغْدُوا اِلى جَوائِزِكُمْ30

اى مؤمنان، اول صبح به سوى جايزه هايتان بشتابيد.

دقت در دعاهاى‌ وارد شده براى چنين روزى، حاكى از آن است كه خروج‌ انسان‌ جهت‌ بر پايى نماز عيد، به مـعناى ورودبـه ساحت باريتعالى است. از اين رو بايد مراقبت‏هاى ويژه از ‌‌خود‌ داشته و حق ادب را در محضر ربوبى رعايت نمايد. عبد در اين هنگام‌ خود‌ را‌ آماده با ريابى به مجلسى مى‏نمايد كه حُضارش با نيكوترين صورت و سيرت، در بارگاه ربوبى‌ به او مـى‏نگرند؛ از اين رو اگـر بين او و حاضران سنخيتى نباشد، چگونه‌ توان حضور در آن‌ مجلس نورانى را خواهد داشت؟ آيا نشستن در چنين مجلسى، چيزى جز شرمندگى و خارج شدن را بدنبال نخواهد داشت؟

امام على(ع) نيز در تشبيهى زيبا، از روزه داران‌ مى‏خواهد‌ كه در هنگام خروج از منزل و رفتن به سـوى مـصلى بـه ياد قيامت بوده و خود را در برابر دسـتگاه عـدل الهـى قرار دهند و آنگاه منتظر نتايج اعمال خويش گردند:

اى‌ مردم‌، اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مأيوس و نااميد مى‏گردند و اين شباهتى زياد به روز قـيامت دارد. پس بـا خـروج از‌ منازل‌ و رهسپارى به سوى جايگاه نماز عيد خـروجتان از قـبر و رفتنتان را به سوى پروردگار به ياد آوريد و با ايستادن در جايگاه نماز، ايستادن در برابر پروردگارتان را زياد كنيد‌ و با‌ بازگشت‌ به سوى منازل خـود، بـازگشتتان‌ بـه‌ سوى‌ منازلتان در بهشت برين را متذكر شويد. اى بندگان خدا كمترين چـيزى كه به زنان و مردان روزه دار داده مى‏شود اين‌ است‌ كه‌ فرشته‏اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان‌ ندا‌ مى‏دهد مى‏گويد: هان بـشارتتان بـاد اى بـندگان خدا كه گناهان گذشته‏تان آمرزيده شد پس به فكر آينده خويش باشيد‌ كهـ‌ چـگونه‌ بقيه ايام را بگذرانيد.31

و امام صادق(ع) نيز در اهميت اين‌ روز و جايگاهى كه نمازگزار در آن قرار گرفته است مى ‏فرمايد:

آنگاه كه در مصلى قـرار گـرفتى پس بـه‌ سمت‌ قبله‌ ايستاده و بعد از تكبير اين چنين با خداى خود سخن بگو‌: اَللَّهـُمَّ‌ ابـّى عـَبُّدكَ وَ ابُن عَبْدَيْكَ هارِبٌ مِنْك اِليْكَ أَتَيتُكَ وافِدا إِليَك تائِبا مِنْ ذُنوُبِى اِلَيْكَ زائِرا‌ وَ‌ حَقُّ‌ الزّائرِ عَلَى المَزوُر التُحْفُةَ فـَاجْعَلْ تـُحْفَتى مـِنْكَ وُ تُحْفَتُكَ لِى رِضاكَ وَالجَنَّةَ‌.32

نكته‌ مهم‌ ديگر آنكه تشريع نماز عيد جهت بسط رحمت الهـى بـه بندگان است، بنابراين سزاوار‌ است‌ بندگان‌ نيز با حسن ظن بيشترى با خـداى خـويش مـواجه گردند هر چند مرتكب گناهانى‌ نيز‌ گرديده باشند. سيد بن طاووس(ره) در اين زمينه مى‏فرمايد:

... بـايد بـر روى‌ دل‌ و زيان‌ او ـ بنده ـ انوار اعتماد بر آمرزش... نمودار گردد زيرا هرگاه پادشاه بر بردگانش وعـده‌ بـخشش‌ بـدهد و با اين حال ببيند كه آنها با وجود اطمينان به اينكه پادشاه‌ به‌ وعده ‏هايش‌ عمل خواهد كرد بـاز در حـد توان خود به سپاس و ستايش او نمى‏پردازند، قطعا چنين‌ بندگانى‌... خود را به خـطر انـداخته‏اند... وقـتى خدايى كه به ايمنى بخشى او‌ اعتماد‌ دارى‌ تو را امان داد، ايمن شو اگر چه گناه همه جهانيان را داشـته بـاشى و هـرگاه‌ تو‌ را‌ به گمان نيك به‌ بـخشش‌ خـود و اعتماد بر وفا كردن به وعـده هـايش فراخواند، هـر چـه بـيشتر‌ به‌ او اعتماد كن و در اين حال‌ اگر شرافت و وسـيله‏اى بـراى‌ جلب‌ اقبال و توجه خداوند به خود‌... نداشتى‌... بزودى درخت حسن ظن و اعـتقاد تـو به معاد به بار نشسته و مـيوه ‏هاى نيكبختى‌ و يارى‌ خدا در دنيا و آخـرت را‌ از‌ آنخواهى چيد.33

چهارم‌ ـ خواندن‌ نـماز عـيد در زير‌ آسمان‌: سيد بن طاووس در اقبال الاعمال، فلسفه اين حكم را اين چنين بيان مى‏ كند‌:

آسمان‌ بـه مـنزله كعبه دعاست و اين به‌ واسطه‌ سـاكنان آناعـم‌ از‌ فرشتگان و ارواح پيامبران(ع) اسـت‌ و نـيز آسمان، جايگاه بلند و در گـشودن شـدن روزى‏ها و آرزوها و محل نزول وحى و تدبير امور است‌. خداوند‌ ـ جل جلاله ـ مى‏ فرمايد: «و فى السـماء رزقـكم‌ و ما‌ توعدون‌» روزى‌ شما‌ و آنچه بدان وعـده‌ دادهمى‏ شويد در آسـمان اسـت ـ بـنابراين بيرون آمدن و ايستادن بـر درگاه خدا كه اين ويژگيها را دارد‌، بيشتر‌ موجب‌ اجابت دعا و برآورده شدن حوائج است.34

از‌ طرفى‌ ديگر‌، كيفيت‌ خـواندن‌ نـماز‌ عيد و قنوت‏هاى نه گانه آن به هـمراه ده تـكبير، و دقـت در مـحتواى آنـها، بيانگر معارف ارزشـمندى اسـت كه تحليل آن در اين مقاله نمى ‏گنجد.

در اينجا تنها‌ به توضيح مختصر يكى از فرازهاى آن مى‏ پردازيم:

در قسمتى از قنوت نماز عيد بعد از آنـكه نـماز گـزار خداى متعال را با عاليترين صفات او كه متناسب بـا عـظمت‌ اينروز و جـلب بـركات بـه سوى عبد را دارد، مورد ستايش قرار داد (اَللَّهُمَ اَهْلَ الْكِبْرِياء وَ الْعَظَمَة وَ اَهْلَ الجوُدِ وَ الْجَبَروُت وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَحْمَة وَ اَهْلَ‌ التَقْوى‌ وَ المَغْفِرَة) اين چنين خواسته ‏اش را از درگاه باري تعالى درخواست مى ‏كند.

«اَللَّهُمَّ انىّ اَسـْألُكَ خَيْرَما سَئَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحوُنَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِمَّا‌ اسْتَعاذَ‌ مِنْه عِبادُ الصّالِحُون. (الُمخلصون)».

در‌ اين‌ فراز از دعا، گويا عبد خود را عاجز از اظهار خواسته ‏هاى حقيقى اش ديده و براى كسب اطمينان كامل از صحت دعواتش، خـود را در‌ جـمع‌ اولياى صالح و مخلص الهى‌ قرار‌ داده و از زبان آنها از خدايش مى‏خواهد كه «خدايا از تو همان چيزى را به عنوان پاداش چنين روزى ـ مى‏خواهم كه بندگان صالحت همان را از تو در چنين روزى‌ ـ مسئلت‌ مى‏كنند و نيز به تو پناه مى‏برم از هـمه امـورى كه بندگان صالح و مخلصت، در آنها به تو پناه مى ‏برند.

پنجم ـ دعاى ندبه: از جمله اعمال مهم روز عيد فطر، خواندن‌ دعاى‌ ندبه، بعد‌ از نماز عيد مـى ‏باشد.

شايد فلسفه تشريع اين عمل، آن‌ هم‌ در‌ روز عيد، كه روزى شادى و سرور است بدان جهت است كه نمازگزار، مـصيبت غـيبت را فراموش نكند‌ و ‌‌اعلام‌ دارد كه: عـيد مـن آن روزى است كه ديدگانم به جمال مولايم روشن‌ شده‌ و نماز‌ عيد را كه از حقوق مخصوص آن حضرت است، به امامت او بر پا دارم‌. نمازگزار با خواندن دعاى ندبه و اشك فراق متذكر اين نكته مى‏گردد كه آيا‌ اين مصيبت نيست كهـ‌ نـماز‌ عيد را بى حضور امام(ع)، به جاى آوريم؟ آيا آن روز كه آقايمان خواهد آمد و خطبه‏هاى نماز عيد را خود خواهد خواند، ما هم حضور داريم و توفيق اقتدا به ايشان را خواهيم‌ داشت؟

آرى خواندن دعاى ندبه ـ دعاى گريه ـ در روز عيد فـطر، پيونـد زدن قلب بـا روح برترين آيت الهى است و اظهار مصائبى است كه در عصر غيبت متوجه مسلمانان مى گردد.

در‌ اين‌ دعا مسلمانان از خداى مـتعال مى‏خواهند كه: سرورشان را به آنان نمايانده و با فرج او كاخ بيداد كفر و نفاق را ويران نـمايد. و بـا خـوار كردن دشمنان اسلام، حاكميت عدل را‌ در‌ كره زمين عينيت بخشد. بديهى است اگر نمازگزار به اين معانى توجه نموده و ظلمهاى بـيدادگران ‌ ‌را كه هـر روز بر جوامع مستضعف بويژه بر مسلمانان روا مى‏دارند متذكر گردد‌، دعاى‌ ندبه راهمراه بـا تـوجه و گـريه بيشترى در اين روز عيد خواهد خواند!

در مجموع، آيات قرآن كريم و روايات شريف بر اهميت و عظمت روز عيد فطر تأكيد دارند و از اعـمالى‌ كه‌ براى‌ شب و روز اين عيد بزرگ‌ مسلمانان‌ بر‌ شمرده شده، برمى‏آيد كه روزه‏ داران و ديگر مـسلمانانى كه موفق به روزه شده يا عـذرى داشـته‏اند، بايد خود را براى ورود به‌ چنين‌ روز‌ با عظمتى آماده سازند و پاداش يك ماه مجاهدت‌ خود‌ را، پس از دادن فطريه و گزاردن نماز، از خواندن متعال مسئلت نمايند. و نقش روحانيون و مبلغان مذهبى در بيان عظمت‌ اين‌ روز‌ و بسيج مردم براى حضور آگـاهانه و مشتاقانه در مراسم روز عيد‌ فطر، بسى با اهميت است. باشد كه در روزى نزديك، توفيق حضور در نماز عيد فطر به امامت‌ امام‌ زمان‌(عج) را بيابيم.

پى نوشتها:

1.لغت نامه دهخدا، ج 10، ص 14524.

2.الميزان، ج 6، ص 235‌، چاپ‌، مؤسسة‌ الاعلمى للمطبوعات، بيروت، چاپ دوم.

3.لسان العرب، ج 4، ص 459، ناشر، دار صـادر، بـيروت، چـاپ اول.

4.سوره مائده، آيه 114.

5.مسيحيان از آن زمـان تاكنون، روز نزول مائده را كه يكشـنبه اتـفاق افتاد به ديده احترام نگريسته و آن روز را روز تـعطيل خـودشان در‌ طول‌ هفته برگزيده ‏اند.

6.اين مطلب از آيه شريفه « قَالُوا نُرِيدُ أَن نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قـَدْ صـَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ» مـائده /113، اسـتفاده مـى‏ گردد.

7.نهج البلاغه، حـكمت‌ 428‌.

8.لغـت نامه دهخدا، واژه فطر.

9.هـمان.

10.من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 323، ناشر، دار الكتب الاسلاميه، چاپ پنجم.

11.المراقبات، ترجمه ابراهيم محدث، ص 333 ـ 334، نشر اخلاق، چاپ‌ پنجم‌.

12.نهج‌ البلاغه، حكمت 428.

13.بحارالانوار، ج 40‌، ص 326‌.

14.مـن لايحضره الفقيه، ج 1، ص 324، ناشر: دارالكتب الاسلاميه، سال چاپ 1410، چاپ‌ پنجم‌.

15.المراقبات، تـرجمه ابـراهيم محدث، ص 334 ـ 337.

16.صحيفه سـجاديه، دعاى 45‌ و دعاى‌ وداع ماه مبارك رمضان.

17.همان.

18.صحيفه‌ سجاديه‌، دعاى 45‌ (دعاى‌ وداع‌ ماه مبارك رمضان)

19.ره‌ توشه راهيان نور، ص 217 ـ 218 مقاله وداع با ماه خدا ـ ويژه ماه مبارك رمضان 1378‌ ـ 1420‌.

20.صـحيفه سـجاديه، دعاى 45.

21.بحارالانوار، ج 96‌، ص 356‌، ناشر‌: اسـلاميه، چـاپ سوم، سال 1376.

22.المراقبات، ص 324، ترجمه: ابراهيم محدث.

23.اقبال الاعمال، ترجمه محمد روحى، ج 1.

24.صحيفه سجاديه، دعاى‌ 43‌.

25.المـراقبات‌، تـرجمه: ابراهيم محدث، ص 338.

26.سوره‌ اعلى، آيه 14.

27.المراقبات، ترجمه: ابراهيم محدث، ص 343 ـ 344.

28.الكافى، ج 4، ص 168، ناشر: دارالكتب الاسلاميه، سال نشر، 1365.

29.وسايل الشيعه، ج 7، ص 444، ناشر: مؤسسة آل البيت، سال نشر 1409.

30.من لايحـضرة الفـقيه، ج 1، ص 323‌، چاپ دار الكتب الاسلاميه، 1410 ه .

31.ميزان الحكمه، ج 7، ص 131 ـ 132، ناشر: مركز النشر، مكتب الاعلام الاسلامى‌، طـبع‌ چـهارم.

32.الاقبال الاعمال، ج 1، ترجمه: محمد روحى، خداوندا من بنده تو و فرزند دو بنده تو هستم و از‌ تو‌ به سـوى تـو گريخته‏ ام و به درگاه تو روى آورده‏ام در حالى كه‌ بر‌ تو وارد شده‏ ام و از گناهانم بـه سـوى‌ تو‌، توبه‌ نموده ‏ام. آهنگ تو را كرده‏ام‏و زائر تـو‌ هـستم‌ و حـق زائر بر زيارت شونده اين است كه به او تحفه ـ هديه ـ عـطا‌ كنـد‌. پس تحفه من از خود‌ و هديه‌ خود براى‌ من‌ را‌ خشنودى و بهشت قرار ده.

33.اقـبال الاعمال، ترجمه: محمد روحى، ج 1، ص 739، چـاپ چـهارم، ناشر: سماء قلم ـ قم.

34.اقبال‌ الاعمال، ترجمه: محمد روحى، ج 1، ص 730.

­

­

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان