شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 11 اردیبهشت,1397

‌ ‌‌‌فـضیلت‌ شب نیمه شعبان

‌ ‌‌‌فـضیلت‌ شب نیمه شعبان

نیمة شعبان در اذهان‌ شیعیان و محبّان اهل بیت‌(ع)، به‌ عنوان روز مـیلاد نجات‌بخش موعود، معنا و مـفهوم مـي‌یابد. روز میلاد بزرگ مردی که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت برای پای بوس قدمش لحظه‌شماری مي‌کند.

نیمة شعبان در اذهان‌ شیعیان و محبّان اهل بیت‌(ع)، به‌ عنوان روز مـیلاد نجات‌بخش موعود، معنا و مـفهوم مـي‌یابد. روز میلاد بزرگ مردی که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت برای پای بوس قدمش لحظه‌شماری مي‌کند.

نیمة شعبان اگرچه شرافتش‌ را وامدار مولود خجسته‌اي است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرّک سـاخته است، امّا همة عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادی اهل ایمان نیز‌ از‌ جایگاه و مرتبة والایی برخوردار است.

در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنّت نقل شده فضیلت‌های بسیاری برای عبادت و راز نیاز در شـب و روز خـجستة نیمة شعبان برشمرده شده است‌ و این‌ خود، تمثیل زیبایی است از این موضوع که برای رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت سرگذاشت و تا زمانی که مـنتظر، عـمر خویش را‌ در‌ طریق کسب صلاح طی نکند، نمي‌تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

با توجّه به اهمیّت فراوانی که روایات به شب نیمة شعبان داده شده و حتّی آن را هم پایة‌ شب‌ قـدر‌ شـمرده‌اند، در این مجال برخی‌ از‌ روایت‌هایی‌ را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانی وارد شده‌اند، مورد بررسی قرار مي‌دهیم. باشد تا خداوند ما را به‌ عظمت‌ این‌ شب مقدّس واقف گرداند و توفیق بـهره بـرداری از‌ بـرکات‌ آن را عطا فرماید:

از پیامبر گرامی اسـلام(ص)، در ایـن زمـینه روایت‌های بسیاری نقل شده که یکی از آنها‌ به‌ این‌ شرح است:

«شب نیمة شعبان در خواب بودم که جبرئیل‌ به بالین مـن آمـد و گـفت: «اي محمّد! چگونه در این شب خوابیده‌ای؟» پرسیدم: اي جبرئیل! مگر امـشب چـه شبی‌ است؟ گفت‌: «شب‌ نیمة شعبان است. برخیز اي محمّد!» پس مرا از جایم بلند‌ کرد‌ و به سوی «بقیع» برد. در آن حال گفت: «سـرت را بـلند کـن! امشب درهای آسمان گشوده‌ مي‌شوند‌، درهای‌ رحمت باز مي‌گردند و هـمة درهای خوشنودی، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزی، نیکی و بخشایش‌ نیز‌ گشوده‌ مي‌شوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشم‌های چـهارپایان [بـندگانش را از آتـش‌ جهنّم]‌ آزاد‌ مي‌کند. امشب خداوند زمان‌های مرگ را ثبت و روزی‌های یک سال را تـقسیم مـي‌کند و همة‌ آنچه‌ را که در طول سال واقع مي‌شود، نازل مي‌سازد. اي محمّد! هر کس‌ امشب‌ را‌ با منزّه داشـتن خـداوند (تـسبیح)، ذکر یگانگی او (تهلیل)، یاد بزرگی او (تکبیر)، راز‌ و نیاز‌ با او (دعا)، نماز، خواندن قـرآن، نـمازهای مـستحب (تطوّع) و آمرزش‌خواهی (استغفار) صبح کند‌، بهشت‌، جایگاه‌ و منزل او خواهد بود و خداوند همة آنچه را کـه پیـش از ایـن انجام داده یا‌ بعد‌ از این انجام مي‌دهد، خواهد بخشید...»1

یکی از همسران پیامبر اکرم(ص)، حالات‌ ایـشان‌ را‌ در شـب نیمة شعبان چنین بیان مي‌کند:

در یکی از شب‌ها که پیامبر خدا(ص)، در‌ نزد‌ من‌ بـود نـاگهان مـتوجّه شدم که ایشان بستر خود را ترک کرده است‌. غیرت‌ خاصّ زنانه به سراغ مـن آمـد و به گمان اینکه حضرت نزد یکی دیگر از همسران خود‌ رفته‌ است به جـست‌وجوی ایـشان پرداخـتم؛ امّا به ناگاه دیدم که حضرتش مانند‌ جامه‌اي‌ که بر زمین افتاده باشد به سـجده‌ رفـته‌ و چنین‌ راز و نیاز مي‌کند:

«أصبحت إلیک فقیرا خائفا‌ مستجیرا‌ فلا تبدّل اسمی و لاتـغیِّر جـسمی و لاتـجهد بلائی و اغفرلی؛

به سوی تو آمدم؛ در‌ حالی‌ که تهیدست، ترسان و پناه جویم‌. پس‌نام بـرمگردان‌، جـسم‌ مـرا‌ تغییر مده، گرفتاریم را افزون مساز‌ و از‌ من در گذر.»

آنگاه سر خود را بلند کـرد و بـار دیگر به‌ سجده‌ رفت و در آن حال شنیدم که‌ مي‌فرمود:

«سجدت لک سوادی‌ و خیالی‌ و امن بک فؤادی هذه یـدای‌ بـما‌ جنیت علی نفسی یا عظیم ترجی لکلّ عظیم إغفرلی ذنبی العظیم فـإنّه لایـغفر‌ العظیم‌ إلّا العظیم؛

سراپای وجودم برای‌ تو‌ سـجده‌ کـرده و قـلبم به‌ تو‌ ایمان آورده است؛ این‌ دو‌ دست مـن بـا همة جنایتی که برخود روا داشته‌ام. پس اي بزرگی که برای‌ هر‌ کار بزرگی، امیدها بـه سـوی تو‌ است‌! از گناهان‌ بزرگ‌ مـن‌ درگـذر؛ چرا کـه از‌ گـناهان بـزرگ در نمي‌گذرد؛ مگر پروردگان بزرگ.»

بعد از ادای ایـن کـلمات سر خود را‌ بلند‌ کرده و برای سومین بار به سجده‌ رفت‌ و این‌ جـملات‌ را‌ بـر زبان جاری‌ ساخت‌:

«أعوذ برضاک مـن سخطک و أعوذ بمعافاتک مـن عـقوبتک و أعوذ بک منک أنت کـما اثـنیت علی نفسک‌ و فوق‌ ما‌ یقول القائلون؛

از خشم تو به خوشنودیت‌ پناه‌ مي‌برم‌، از‌ کـیفر‌ تـو‌ به بخشش تو پناهنده مـي‌شوم و از تـو بـه سوی خودت پنـاه مـي‌جویم. تو همان گونه‌اي کـه خـود توصیف کرده‌اي و بالاتر از آنی که گویندگان مي‌گویند.»

لحظاتی دیگر‌ سر از سجده برداشت و دوباره بـه سـجده رفت و در حالی که مي‌فرمود:

«الّلهمّ إنـّی أعـوذ بنور وجـهک الذی أشـرقت له السـموات و الأرض و قشّعت به الظلمات و صـلح به أمر الأوّلین و الآخرین‌ أن‌ یحلّ علیّ غضبک أو ینزّل علیّ سخطک أعوذ بک من زوال نـعمتک و فـجاة نقمتک و تحویل عافیتک و جمیع سخطک، لک العـتبی فـی اسـتطعت و لاحـول و لاقـوة إلّا بک؛

خدایا! پنـاه مـي‌برم‌ به‌ نور وجه تو که آسمان‌ها و زمین از آن روشن شده، تاریکی‌ها با آن از بین رفته و کار پیشینیان و آیـندگان بـا آن اصـلاح شده‌ است‌ و از اینکه به خشم تو‌ گـرفتار‌ شـوم یـا دشـمنی تـو بـر من نازل شود. پناه مي‌برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانی عذابت، دگرگونی سلامتی‌ات و همة آنچه که خشم‌ تو‌ را در پی دارد‌. خوشنودی‌ نسبت به آنچه من در توان دارم از آن توست و هیچ حـرکت و نیروی نیست مگر به سبب تو.»

چون این حال را از پیامبر دیدم، او را رها کردم و شتابان‌ به‌ طرف خانه حرکت کردم. نفس نفس زنان به خانه رسیدم. وقتی پیامبر(ص)، به خانه بـرگشتند و حـال مرا دیدند، فرمودند: «چه شده است که این‌چنین به نفس نفس افتاده‌ای؟»

گفتم: اي رسول‌ خدا‌! من به‌ دنبال شما آمده بودم. پس فرمود:

«آیا مي‌دانی امشب چه شبی است؟! امشب شب نـیمة شـعبان است. در‌ این شب اعمال ثبت مي‌گردند، روزی‌ها قسمت مي‌شوند، زمان‌های مرگ نوشته‌ مي‌شوند‌ و خدواند‌ تعالی همه را مي‌بخشد؛ مگر آنکه به خدا شرک ورزیـده یـا به قمار نشسته یا قـطع رحـم ‌‌کرده‌ یا برخوردن شراب مداومت ورزیده یا بر انجام گناه اصرار ورزیده است...»2

پرسشی‌ که‌ با‌ مطالعة روایت‌های بالا به ذهن خطور مي‌کند، ایـن اسـت که چرا با ایـنکه در بـسیاری‌ از روایات تصریح شده که تعیین زمان مرگ مردمان و تقسیم روزی آنها در‌ شب قدر و در ماه‌ مبارک‌ رمضان صورت مي‌گیرد، در دو روایت یاد شده شب نیمة شعبان به عنوان زمان تقدیر

امور ياد شده بـيان شـده است؟

مرحوم سیّد بن طاووس (م 664 ق.) در پاسخ پرسش یاد شده مي‌گوید‌:

شاید مراد روایات مزبور این باشد که تعیین زمان مرگ و تقسیم روزی به صورتی که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نیمة شـعبان صـورت مي‌گیرد؛ امـّا تعیین حتمی زمان‌ مرگ‌ یا تقسیم حتمی روزی‌ها در شب قدر انجام مي‌شود و شاید مراد آنها این بـاشد که در شب نیمة شعبان امور مزبور در لوح محفوظ، تعیین و تقسیم مي‌شوند، ولی تـعیین و تـقسیم‌ آنـها‌ در میان بندگان در شب قدر واقع مي‌شود. این احتمال هم وجود دارد که تعیین و تقسیم امور یاد شده در شـب ‌ ‌قـدر و شب نیمة شعبان صورت گیرد. به این‌ معنا‌ که در شب نیمة شعبان وعـده بـه تـعیین و تقسیم امور مزبور در شب قدر داده مي‌شود. به عبارت دیگر اموری که در شب قدر تعیین و تـقسیم مي‌گردند، در شب‌ نیمة‌ شعبان‌ به آنها وعده داده مي‌شود‌. همچنان‌ که‌ اگر پادشاهی در شـب نیمة شعبان به شـخصی وعـده دهد که در شب قدر مالی را به او مي‌بخشد، در مورد‌ هر‌ دو‌ شب این تعبیر صحیح خواهد بود که بگوییم‌ مال‌ در آن شب از آن حضرت چنین بخشیده شده است.3

کمیل بن زیاد از یاران امام علی(ع)، چـنین روایت‌ مي‌کند‌ که‌:

در «مسجد بصره» در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهی‌ از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند. در این میان یکی از ایشان پرسید: معنای این سخن خداوند‌ که‌: «فیها‌ یفرق کل أمر حـکیم؛4 در آن شـب، هر امری با حکمت‌ معیّن‌ و ممتاز مي‌گردد»، چیست؟ حضرت فرمودند:

«قسم به کسی که جان علی در دست اوست! همة امور نیک‌ و بدی‌ که‌ بر بندگان جاری مي‌شود، از شب نیمة شعبان تـا پایـان سال، در‌ این‌ شب‌ تقسیم مي‌شود. هیچ بنده‌اي نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای‌ خضر‌ بخواند‌، مگر آنکه دعای او اجابت شود.»

پس از آنکه امام از ما جدا شد‌، شبانه‌ به مزلش رفـتم. امـام پرسید: «چه شده است اي کمیل؟ گفتم: اي امیرمؤمنان! آمده‌ام‌ تا‌ دعای‌ خصر را به من بیاموزی. فرمود:

«بنشین اي کمیل! هنگامی که این دعا را‌ حفظ‌ کردی، خدا را در هر شب جمعه یا در هر مـاه، یـک شـب‌ یا‌ یک‌ بار در سال یـا حـدّاقل یـک بار در طول عمرت، با آن بخوان که خدا‌ تو‌ را یاری و کفایت مي‌کند و تو را روزی مي‌دهد و از آمرزش او برخوردار‌ مي‌شوی‌. اي‌ کمیل! به خاطر زمان طـولاني‌اي کـه تـو با ما همراه بوده‌اي، بر ما لازم است‌ کـه‌ درخـواست‌ تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم. آنگاه دعا را چنین انشاء‌ فرمود‌...»5

شایان ذکر است که این دعا همان دعـایی اسـت کـه امروزه آن را با نام «دعای‌ کمیل‌» مي‌شناسیم.

امیرمؤمنان علی(ع)، در روایتی دیـگر در فضیلت شب نیمة شعبان چنین‌ مي‌گوید‌:

«در شگفتم از کسی که چهار شب‌ از‌ سال‌ را به بیهودگی بگذراند: شب عید فـطر‌، شـب‌ عـید قربان، شب نیمة شعبان و اوّلین شب از ماه رجب...»6

از امام صادق‌(ع)، روایـت‌ شـده که پدر بزرگوارشان در‌ پاسخ‌ کسی که‌ از‌ فضیلت‌ شب نیمة شعبان از ایشان پرسیده‌ بود‌، فرمودند:

«این شب بـرترین شـب‌ها بـعد از شب قدر است. خداوند در‌ این‌ شب، فضلش را بر بندگان جاری‌ مي‌سازد و از مـنّت خـویش‌، گـناهان‌ آنان را مي‌بخشد. پس تلاش‌ کنید‌ که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شـب، شـبی اسـت‌ که‌ خداوند به وجود خود سوگند‌ یاد‌ کرده‌ که در آن‌، درخواست‌کننده‌اي‌ را مادام که درخـواست‌ گـناه‌ نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبی است که خداوند

آن را‌ برای‌ مـا خـاندان قـرار داده است؛ همچنان‌ که‌ شب قدر‌ را‌ برای‌ پیامبر(ص) ما قرار داده‌ است. پس بر دعا و ثـنای خـداوند تعالی بکوشید که هر کس در این شب صد‌ مرتبه‌ خداوند را تسبیح گوید، صـد مـرتبه‌ حـمدش‌ را‌ بر‌ زبان‌ جاری سازد، صد‌ مرتبه‌ زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگی (لا اله الا الله) او را بـه زبـان‌ آورد‌، خداوند‌ از سر فضل و احسانی که بر بندگانش‌ دارد‌، همة‌ گناهانی‌ را‌ که‌ او انجام داده، بـیامرزد و درخـواست‌های دنـیوی و اخروی او را برآورده سازد؛ چه درخواست‌هایی که بر خداوند اظهار کرده و چه درخواست‌هایی که اظهار نـکرده و خـداوند بـا علم خود‌ بر آنها واقف است...»7

آنچه ذکر شد بخشی از روایات فـراوانی اسـت که در فضیلت شب و روز نیمة شعبان وارد شده‌اند.8 امّا باید دانست شرافت این شب خجسته، علاوه بر‌ هـمة‌ آنـچه که بیان شد، به اعتبار مولود مبارکی است که در این شب، قـدم بـه عرصة خاک نهاده است. وجود مقدّسی کـه سـال‌ها پیـش از تولّدش، مژدة میلاد او‌ به‌ مسلمانان داده شده بـود و شـاید همة عظمت این شب و تکریم و بزرگداشتی که در کلمات معصومان(ع)، از آن شده است به سـبب وجـود همین‌ مولود‌ مبارک باشد؛ چـنان‌که بـزرگانی چون‌ سـیّد‌ بـن طـاووس به این موضوع اشاره کرده و بـر هـمگان لازم دانسته‌اند که در این شب، خدای خویش را به سبب منّت بزرگی که بـا‌ مـیلاد‌ امام عصر(ع)، بر آنها‌ نهاده‌ سـپاس گویند و تا آنجا کـه تـوان دارند شکر این نعمت الهـی را بـه جای آورند.9

در یکی از دعاهایی که در شب نیمة شعبان وارد شده است، چنین می‌خوانیم:

«اللّهـم‌ بـحقّ‌ لیلتنا هذه و مولودها و حجّتک و مـوعودها الّتـی قـرنتَ إلی فضلها فضلاً فـتمّت کـلمتک صدقا و عدلاً لامبدلّ لکـلماتک...؛10

بـار خدایا! تو را مي‌خوانیم به حقّ این شب و مولود آن و به حقّ‌ حجّتت‌ و موعود این‌ شـب، کـه فضیلتی دیگر بر فضیلت آن افزودی و سـخن تـو از روی راستی و عـدالت بـه حـدّ کمال‌ رسیده و هیچ کـس را یارای تبدیل و تغییر سخنان تو نیست.»

مطابق‌ روایت‌های‌ بسیاری‌ که شیعه و اهل سنّت آنها را نـقل کـرده‌اند، میلاد خجستة امام عصر(ع)، در شب نـیمة شـعبان سـال ‌‌255‌ ق. واقـع شـده و باعث مزید فـضیلت ایـن شب مبارک گشته است.11

امیدواریم که‌ خداوند‌ به‌ برکت مولود با عظمت شب نیمة شعبان، بـه هـمة مـا توفیق درک فضیلت‌های این شب‌ خجسته را عطا فـرماید و هـمة مـا را از زمـرة یـاوران و خـدمتگزاران مولود این‌ شب قرار دهد.

پی‌نوشت‌ها‌ :

1. ابن‌ طاووس، علی بن موسی، أقبال الأعمال، ص 212؛ المجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 98، ص413.

2. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، صص 217 ـ 216.

3. همان، ص214.

4. سورة دخان (44)، آیـة 4. لازم به توضیح است‌ که غالب مفسّران آیه یاد شده را ناظر به شب قدر دانسته‌اند. ر.ک: الطباطبایی، سید محمّدحسین، تفسیر المیزان، ج 18، ص 130.

5. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص 220.

6. المجلسی، محمّد باقر، همان، ج 94‌، ص 87‌، ح 12.

7. ابـن طـاووس، علی بن موسی، همان، ص 209؛ المجلسی، محمّد باقر، همان، ج94، ص 85، ح 5؛ الصدوق، محمّد بن علی بن الحسین، همان، ج 2، ص 424، ح 1.

8. برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: ابن طاووس‌، علی‌ بن موسی، همان، صص 237 ـ 207؛ المجلسی، مـحمّد بـاقر، همان.

9. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص 218.

10. همان، ص 219.

11. ر.ک: الکلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 514، الصدوق، محمّد‌ بن‌ علی بن الحسین، کمال الدّین و تمام النـعمة، ج 2، ص 432؛ شـبراوی، عبداللّه بن محمّد، الأتّحاف بـحبّ الأشـراف، ص 179؛ ابن صبّاغ المالکی، نورالدّین علی بن محمّد، الفصول المهمّة فی معرفة الأئمّة، ص 310‌.

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان