علیاصغر ثنائی1مهدی نورمحمدی2
مقدمه
جامعه مسلمانان به ویژه شیعیان، از صدر اسلام، با پدیده مهدویت آشنا بودند. از این رو، پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله، هر از گاهی، عدهای بودند که خـود را مـهدی و دیگرانی بودند که فردی را قائم میپنداشتند. امامان شیعه که به خوبی با شخصیت قائم عج آشنا بودند، بر خود واجب میدانستند که پیروان خود را با آموزههای راستین مهدویت آشنا سـازند. ایـن کـه مهدی کیست؟ چه زمانی ظهور میکند؟ چـه کـاری انـجام خواهد داد و چه کسانی میتوانند پیرو او باشند؟ اما آمادهسازی جامعه شیعی برای رویارویی با عصر غیبت، به همین جا ختم نمیشود. این وظـیفهای بـود کـه بر دوش امامان، به ویژه امامان متاخر سـنگینی مـیکرد. آنچه خواهد آمد، تبیینی از اقدامات امام جوادعلیه السلام برای این آمادهسازی است.
اهمیت این مسئله از آن روست که هنوز هم جـامعه شـیعی، درعـصر غیبت به سر میبرد و الگوبرداری از سیره امام جوادعلیه السلام برای آمـادهسازی جامعه شیعی در عصر غیبت، هنوز هم کارا خواهد بود.
در حوزه امام جوادعلیه السلام تحقیقات ارزشمندی صورت گرفته که هـر یـک بـه جای خود قابل تقدیر است. مسند الامام الجوادعلیه السلام؛ عزیزالله عطاردی قـوچانی، مـوسوعة الامام الجوادعلیه السلام؛ ابوالقاسم خزعلی، الحیاة السیاسیة للامام الجوادعلیه السلام؛ جعفر مرتضی عاملی و چندین کتاب دیگر درباره زنـدگینامه امـام جـوادعلیه السلام و یکی دو کتاب دیگر درباره فعالیتهای علمی، از جمله آثار ارزشمند این حوزه اسـت ولی مـوارد فـوق هیچ یک، به صورت تخصصی به موضوع «نقش امام جوادعلیه السلام در آمادهسازی شیعیان در عصر غـیبت» اشـاره نـکردهاند. این امر ضرورت این تحقیق را بیش از پیش نمایان میسازد.
هدفی که این تحقیق دنـبال مـیکند، واکاوی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضرت جوادعلیه السلام از منظر آمادهسازی جامعه شیعی در دوره غیبت بـرای الگـوبرداری جـامعه کنونی شیعی است.
واکاوی مذکور بدون بسترشناسی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر جوادالائمه علیه السلام مـیسر نـیست.
بسترشناسی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عصر امام جوادعلیه السلام
پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضاعلیه السلام را بـاید سـرآغاز شـکلگیری وضعیت خاص سیاسی برای تشیع نامید. این واقعه باعث تقویت جریان اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سـیاسی تـشیع در سطح گستردهای شد. در واقع همین گسترش سبب خوف و وحشت مأمون گردید کـه در نـهایت بـه شهادت امام رضاعلیه السلام منجر شد.
با شهادت هشتمین امام شیعیان علیبن موسیالرضاعلیه السلام در سال 203 هجری قـمری، امـامت مـحمدبن علی ملقب به جوادالائمه علیه السلام در حالی که سن شریفشان به هشت سال مـیرسید، آغـاز شد (صدوق، 1404: ج2، 241).
1) بستر سیاسی _ اجتماعی
شهادت امام رضاعلیه السلام و آسودگی خیال مأمون از سوی ایشان در عرصه سیاسی، سـبب غـفلت از وجود امام جوادعلیه السلام نشد. مأمون پس از استقرار در بغداد به سال 204ق، متوجه آن امام بـزرگوار گـردید. لذا در نخستین اقدام، ایشان را به بغداد فراخواند (عـاملی، 1405: 65)3 و سـپس در گـام بعدی، دخترش امالفضل را به عقد امام درآورد. از آنـجا کـه مأمون میدانست، پس از علی بن موسی علیه السلام شیعیان، امامت فرزندش محمد( را خواهند پذیرفت، ایـن اقـدامها، با هدف کنترل امام جـوادعلیه السلام از نـزدیک، نظارت بـیشتر بـر ارتـباط ایشان با شیعیان، نزدیکی به دسـتگاه خـلافت و در نهایت کم رنگ شدن مخالفت و مبارزه آن حضرت با حاکمیت، صورت گـرفت. از سـوی دیگر، مأمون با تظاهر به تـکریم و دوستی با امام، اهـداف مـهم دیگری مانند نزدیکی به اهـلبیت علیهم السلام و بـرائت از خون امام رضاعلیه السلام را نیز دنبال میکرد.
پس از مأمون و در سال 218 معتصم، زمام امور خـلافت را بـه دست گرفت. او نیز همچون مـأمون، امـام جـوادعلیه السلام را به اجبار از مـدینه بـه بغداد فراخوانده و بر شـیوه سـلف، امام را زیر نظر داشت. سیاست مراقبت دایمی از امام، نشان میدهد که خلیفگان عباسی، جـایگاه و مـنزلت محمدبن علی علیه السلام را نزد مردم و به ویـژه شـیعیان باور داشـته و هـمیشه احـساس خطر میکردند. برای نـمونه میتوان به برخورد ارادتمندانه والی سجستان با نامه و فرستاده آن حضرت و حل مشکل ایشان اشاره کرد کـه گـواه روشنی بر نفوذ امام حتی مـیان مـخالفان اسـت (کـلینی، 1407: ج5، 111). از ایـن رو معتصم از ناحیه امـام احـساس خطر کرده و تصمیم به قتل ایشان گرفت (نوبختی، 1355: 133). بنا به برخی منابع متقدم، امالفضل از سوی حـکومت، مـأمور ایـن کارشده و در تاریخ 29 ذیقعده سال 220 امام جواد( به شهادت رسید (ابن شهرآشوب، 1956: ج3، 503).
2) بستر علمی _ فرهنگی
تلاشهای علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام سبب رونق فراوان فضای علمی در جهان اسلام شد. در این مـیان سـهم شیعیان به لحاظ استفاده از منابع علمی معصومانعلیهم السلام سهم قابل ملاحظهای بود. در کنار گسترش علوم مختلف و رشد و ارتقای فکری مردم، جریانات به وجود آمده در زمان امام رضاعلیه السلام همچون ولایتعهدی، عـلاقه شـخصی مأمون به مباحث علمی و مناظرات ایشان نیز سبب ورود هر چه بیشتر شیعیان به مباحث جدید در عرصههای فکری و نظری و تمایل پررنگتر آنان به مـسائل مـهم اجتماعی شده بود. امام مـحمد تـقیعلیه السلام وارث چنین فضای علمی و فرهنگیای بود. ثبت روایت از سوی 113 یا 120 نفر از امام جواد( (طوسی، 1373: 397-409) و وجود 220 حدیث پیرامون مسائل مختلف با توجه به امامت در خردسالی و کـوتاهی عـمر شریف آن حضرت، نشان از فـضای عـلمی به وجود آمده در آن دوره میباشد (عطاردی، 1388).
نشانه دیگر، ادامه جلسات مناظره در دوران 17 ساله امامت جوادالائمه علیه السلام است. هر چند میتوان برای برگزاری مناظرات گوناگون از سوی مأمون، دلایلی همچون خاموش کردن صدای اعتراض سـران عـباسی به دلیل ازدواج امام جوادعلیه السلام با امالفضل را حدس زد ولی در واقع هدف، شکست امام در مناظرات و در نهایت زیر سؤال بردن بهرهگیری امام شیعیان از علم الهی بود. مأمون در فرمانی به یحیی بن اکثم، قاضی القـضات حـکومت خود، بـه هدف خویش از برگزاری مناظرات علمی اینگونه اشاره میکند:
پرسش و مسئلهای را بر ابوجعفر عرضه کن که او را محکوم و سـاکت کنی (حرانی، 1404: 335).
این مناظرات گرچه با آن هدف و به اقتضای شرایط فـرهنگی جـامعه اسـلامی برگزار میشد ولی در نهایت اثبات امامت امام جوادعلیه السلام را در پی داشت. برای نمونه در گزارشی، یحیی بن اکثم در حرم پیامبر صلی الله علیه و آله بـا امـام برخورد کرد و مسائلی از ایشان پرسید. در پایان گفت:
میخواهم درباره مسئلهای از شما بپرسم ولی خـجالت مـیکشم. امـام فرمود: پیش از آن که تو بپرسی من خبر میدهم. تو میخواهی از امام (کنونی) بپرسی. گفت: بـه خدا سوگند همین است. فرمود: من همان امام هستم (کلینی، 1407، ج1، 353).
تأسیس بیتالحکمه در سـال 215 در بغداد از سوی مأمون نـیز از مـهمترین اتفاقات علمی و فرهنگی عصر امام جوادعلیه السلام بود (مسعودی، 1404: ج3، 455).
مقابله با فرقههای انحرافی در راستای تقویت باورهای مهدوی
وجود جریانهای انحرافی عقیدتی در زمان همه امامان شیعه وجود داشت. شدت مواجهه آن بزرگواران بر اسـاس میزان آسیب آن اندیشهها به اعتقادات مردم تنظیم میشد. از این رو حضرات معصومان در مقابل کوچکترین انحرافات، سختترین مواضع را اتخاذ کرده و به روشنگری شیعیان میپرداختند. آنچه که بررسی مواجهه امام جوادعلیه السلامبا ایـن فـرقهها را در این مقاله، ضروری میسازد، آسیبی است که آنان به باورهای مهدوی شیعیان میزدند.
در زمان امام جوادعلیه السلام جریانهای انحرافی درون دینی مانند زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه از طرفی و جریان غلات نیز از طرفی دیگر، دسـت از فـعالیت خود برنداشته و هر یک در صدد تبلیغ و ترویج عقاید انحرافی خود بودند. اگر چه پیدایش این گونه فرق، مربوط به دوران امامت امام جوادعلیه السلام نبود ولی استمرار فعالیت آنان در دوره ایشان بـود و تـاریخ اندیشهها نشان داده که یک اندیشه در طول زمان قویتر از زمان پیدایش است. از این رو امام جوادعلیه السلام کار دشواری پیش رو داشت.
تنها حُسنی که این دوران داشت، عدم پیدایش فرقهای جدید و پایا بـود. بـرخی مـحققان معاصر نیز این نکته را مـورد تـأیید قـرار دادهاند:
پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که نزد اکثریت شیعه مهدی موعود است، انشعاب قابل توجهی به وجود نیامد و اگر وقـایعی نـیز در شـکل انشعاب پیش آمده، چند روز بیش نپاییده و خود بـه خـود منحل شده است، مانند اینکه جعفر فرزند امام دهم پس از رحلت برادر خود امام یازدهم، دعوی امامت کرد و گـروهی بـه وی گـرویدند اما پس از چند روزی متفرق شدند و جعفر نیز دعوی خود را تـعقیب نکرد و همچنین اختلافات دیگری در میان رجال شیعه در مسائل علمی، کلامی و فقهی وجود دارد که آنها را انشعاب مذهبی نباید شـمرد. (طـباطبایی، 1385: 65).
بـیشترین آسیب به پندارهای حوزه مهدویت را فرقه «واقفه» یا «واقفیه» وارد میکرد. آنـان کـسانی بودند که بر یک امام توقف مینمودند بدین معنا که آن امام را زنده دانسته و منتظر رجعت یـا ظـهور ویـ بوده و از این رو امامت امام بعدی را برنمیتابیدند. پس «واقفیان»، منتظر امام مورد نظر خـویش و مـخالف بـا مهدویت مصطلح شیعیان اثناعشری بودند. پس از امامانمتعدد، پدیده «توقف بر یک امام» خودنمایی کـرده(نـاصری، 1409: ج1، 39-55) ولی مـشهورترین واقفیان، توقفکنندگان بر امام موسی بن جعفرند (نوبختی، 1355: 85). از این رو امام جواد( با منحرفترین و سـرسختترین فـرقههای زمانه خویش که بیشترین آسیب را به اندیشههای مهدوی شیعیان اثناعشری میزد، مواجه بـودند.
انـگیزه اصـلی ترویجدهندگان و قائلین این جریان دنیاطلبی بوده، لذا با جعل روایات و سوءاستفاده از آن سبب انحراف عـدهای از شـیعیان پس از امام کاظمعلیه السلام شدند. گروه انحرافی واقفیه با انگیزههای مادی و دنیاطلبی گروهی از بزرگان شـیعه آغـاز شـد که تداوم امامت امام رضاعلیه السلام را با منافع مادی خود در تضاد میدیدند. گزارش کشی از وضعیت دو تـن از وکـلای امام کاظمعلیه السلام این موضوع را به خوبی ثابت میکند و آن اینکه نزد دو تن از وکـلای امـام کـاظم علیه السلام بنام حیان سراج و شخصی دیگر حدود سی هزار دینار بود و با آن پول، خانه و غلام خریدند. وقـتی خـبر شـهادت امام کاظم علیه السلامرسید آنان انکار نمودند و این آموزه را که «لا یموت لانّه هـو القـائم» میان شیعیان رواج دادند (کشی، 1409: ج2، 760).
از سوی دیگر، برخی این ادعا را به دلیل آن که انگیزههای مادی، از مهمترین دلایـل تـوقف واقفه بوده و این شرایط پس از هر امامی وجود نداشته، نپذیرفتهاند (ناصری، 1409: ج1، 60). آنان بـر ایـن باورند که وجود روایات زیاد از امامان قـبل از امـام کـاظ معلیه السلام در زمینه مهدویت و مسئله انتظار میان میراث مـاندگار گـذشتگان، دلیل مهم دیگری بر پیدایش واقفه است. تعبیر مهدی و قائم در آموزه ها و اعـتقاد بـه آن برای عدهای میتوانست زمینه انـحراف را بـه وجود بـیاورد. اگـرچه تـوجه به این مسئله از ناحیه عدهای بـاورمندانه و صـرفاً بر اساس یک اعتقاد قلبی به مسئله مهدویت بود ولی اسباب سوء اسـتفاده را بـرای عدهای فرصتطلب ایجاد مینمود. برای نـمونه یکی از افراد فرصتطلب کـه بـا استفاده از احساسات شیعیان در این خـصوص بـه سوء استفاده پرداخت و اقدام به ایجاد فرقه ممطوره4 کرد، فردی از غلات به نـام مـحمدبن بشیر بود. او تا جائی پیـش رفـت کـه اعتقاد به حـلول و تـناسخ و مباح دانستن محرمات را از عـقاید ایـن فرقه دانست (نوبختی، 1355: 83-84).
امام جوادعلیه السلام با این جریان به شدت مقابله میکردند. تنویر افـکار عـمومی جامعه شیعه با تبیین وجوه انـحرافی آنـان، از جمله مـهمترین اقـدامات امـام در مقابله با اینگونه فـرقههای انحرافی بود.
زمانی که از امام جوادعلیه السلام در خصوص نـماز خـواندن پشت سر این گروه سؤال شـد، امـام، شـیعیان خـود را از ایـن کار نهی کـردند (صـدوق، 1413: ج1، 379). اهمیت این منع، زمانی بهتر و بیشتر روشن میشود که بدانیم ائمه اطهارعلیهم السلام در برخی موارد شیعیان را تـوصیه مـیکردند کـه برای حفظ یکپارچگی مسلمانان، پشت سر پیـروان اهـلسنت نـماز بـخوانند (صـدوق، 1413: ج1، 301 و 382؛ کـلینی، 1407: ج3، 380 و ج2، 219). امام جوادعلیه السلام، پیروان این فرقه را به لحاظ فهم و اندیشه در نزد افکار عمومی شیعیان به چارپایان تشبیه نموده و میفرمودند:
هُم حَمیرُ الشّیعَه؛
آنان درازگوشان شیعیانند.
سپس این آیـه را تلاوت میکردند:
(إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً( (فرقان: 44)؛
آنان همانند ستوران هستند، بلکه گمراهترند (کشی، 1409: ج2، 761).
امام جوادعلیه السلام به صراحت جریان زیدیه و واقفیه را در ردیف ناصبیان قرار میداد و آنان را از مـصادیق آیـه شریفه:
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَة( (غاشیه: 2-3)؛
در آن روز، چهرههایى زبونند، كه تلاش كرده، رنج [بیهوده] بردهاند.
اعلام میکردند (کشی، 1409: ج2، 761).
این گزارشها نشان میدهد که در بین شیعیان مسئله مهدویت و انتظار مسئلهای ناآشنا نـبوده و بـه ویژه پس از امام کاظم علیه السلامبا وجود مشهورترین فرقه واقفه، مهدویت از حساسیت ویژهای برخوردار شده است. امام جوادعلیه السلام مبارزه با این فرقه و مشابهانش را در راستای آمـادهسازی شـیعیان برای دوره غیبت حضرت قائم عج، در دسـتور کـار خویش قرار داده بود.
نکته آخر آنکه گاهی در بیان امام جوادعلیه السلام، از منکران حضرت قائم عج سخن به میان آمده که این فرق انحرافی میتواند یکی از مـصادیق آن بـاشد. امام در این بیان فـرمودند کـه منکران قائم عج، اعتقاد به او را به سخره میگیرند (صدوق، 1395: ج2، 378).
تثبیت امامت امام خردسال، مقدمه پذیرش امامت حضرت قائم عج
اهمیت جایگاه امامت برای شیعیان به حدی است که پس از هر امامی برای شـناخت امـام بعدی تلاش مینمودند. آنان باتوجه به معرفی امام قبل و آزمون امام بعدی در مواقع مورد نیاز به سراغ امام بعدی میرفتند. پس از شهادت امام رضاعلیه السلام باتوجه به سن اندک امام جوادعلیه السلام، شـیعیان بـا مسئلهای مـهم و البته جدید و بیسابقه روبرو شدند و آن پذیرش پیشوایی امت پیش از سن بلوغ و عدم سابقه چنین موضوعی در تاریخ تـشیع بود که نوعی حیرت و سرگردانی را پدید آورده بود. دامنه این تـحیر بـه بـسیاری از شهرها نیز کشیده شد (طبری شیعی، 1413: 388). شدت این تحیر به حدی بود که گروهی از شیعیان در منزل عـبدالرحمان بـن حجاج گرد آمده، ضجّه و ناله سر دادند (ابن الوهاب، بیتا: 119).
این در حالی اسـت کـه بـرخی از اصحاب و شیعیان که با امام رضاعلیه السلام مراوده داشتند، از زبان آن حضرت نام محمد را به عنوان امـام بعدی شنیده بودند ولی آنچه تا آن زمان اتفاق نیفتاده بود، امامت در سن خردسالی بـود؛ به گونهای که ایـن مـسئله از ناحیه شیعیان یک چالش بزرگ و از سوی دشمنان و مخالفان دستمایه طعن شده بود.
طبیعی است چنین پدیده بیسابقهای با حساسیت اهلبیت علیهم السلام از سویی و دستگاه خلافت از سوی دیگر، میتواند پیامدها و واکنشهای بزرگ و جبرانناپذیری در پی داشـته باشد. از این رو، امامان پیشین، به ویژه حضرت رضا( سعی میکردند با بیانات گوناگون و ارائه شواهدی از قرآن، درباره رهبری پیامبران گذشته همچون حضرت عیسی و یحیی علیهم السلام در دوران خردسالی، افکار عمومی را برای پذیرش امامت امام جـوادعلیه السلام در آیـندهای نزدیک آماده سازند (صدوق، 1404: ج2، 216) ولی با توجه به اعتقاد راسخ برخی از شیعیان به امامت جوادعلیه السلام پس از امام رضاعلیه السلام و استدلال قوی و منطقی امام جوادعلیه السلام در این قضیه و پاسخ به سؤالات مطرح شده، شیعیان از حـیرت و سـرگردانی نجات یافته و امامت امام جوادعلیه السلام را پذیرفتند.
وجود بحران «اندکی سن» امام و عبور از آن با پذیرش امامت حضرت جوادعلیه السلام، سبب گردید که مسئله سن کم، برای همیشه نزد شیعیان حـل شـود؛ به گونهای که این موضوع درباره امام هادیعلیه السلام و سپس حضرت مهدی عج، حتی با وجود کمتر بودن سن قائم عج نسبت به امام جوادعلیه السلام، مطرح نگردید و امامت این دو بزرگوار نیز بـه راحـتی مـورد پذیرش قرار گرفت. واضح اسـت کـه پذیـرش امامت حضرت قائم عج، مقدمه پذیرش غیبت آن حضرت محسوب میگردد. به عبارتی دیگر عبور امام جوادعلیه السلام از بحران سن اندک، سبب گـردید تـا شـیعیان درباره آغاز امامت و غیبت حضرت مهدی( آمادگی فـکری و روانـی لازم را پیدا نمایند. پس اگر حل بحران سن امامت امام جوادعلیه السلام را یک مقدمه و آمادهسازی برای غیبت حضرت مهدی عج عنوان کـنیم، سـخن بـه گزافه نگفتهایم.
تقویت سازمان وکالت، زمینهسازی نیابت خاص و عام
گـسترش و پراکندگی جغرافیایی شیعیان در مناطق مختلف جهان اسلام، دوری مسافت و عدم دسترسی به امام به طور مستقیم، یکی از مـشکلات در عـصر حـضور امامان علیهم السلام بود. از این رو تقریباً از زمان امام صادق علیه السلام و به صورت جدی از دورهـ امـام کاظم علیه السلام شبکه ارتباطی وکالت بین امام با مناطق مختلف که کانون تجمع شیعیان بود شکل و در هـر دوره تـقویت مـیشد. ایجاد ارتباط میان شیعیان و امامشان، وظیفه اصلی این نهاد بود که در ابـعاد عـلمی، مـالی و... ظهور و بروز داشت (جباری، 1382).
بغداد، مدائن، مصر، کوفه و مناطق مختلفی از ایران مثل خراسان، قـم، ری، طـبرستان، سـیستان، طالقان و اهواز از جمله مناطقی بودند که وکلای امام در آنجا حضور داشتند. چهرههایی مانند عـلی بـن مهزیار (نجاشی، 1407: 254)، خیران خادم (کشی، 1409: 610-611)، ابراهیم بن محمد همدانی (همو: 608) و احمدبن محمدبن عـیسی (حـلی، 1411: ج1، 51) از جـمله افرادی بودند که وظیفه وکالت را از طرف امام جواد( بر عهده داشتند.
سیاست امام جـوادعلیه السلام در مـورد وکلا ، تأکید بر جایگاه آنان و پررنگتر کردن هرچه بیشتر نقش آنان بوده اسـت. بـه عـنوان نمونه میتوان به ابراهیم بن محمد همدانی اشاره کرد. امام به ایشان تاکید دارند کـه «در آن مـنطقه وکیلی جز تو ندارم و به دوستانمان در همدان نوشته ام که از تو حرف شـنوی داشـته بـاشند» (کشی، 1409: 612).
لطفی که امام( در نامههایش به وکلایش داشت، در همین راستا قابل تبیین است. از جمله مـیتوان بـه نـامه امام به یکی از وکلای خود به نام ابراهیم بن محمّد همدانی، اشـاره کـرد. در این نامه که در واقع رسید اخذ وجوهات است، امام جوادعلیه السلام اینگونه مرقوم فرمودند:
وجوه ارسالی بـه مـن رسید، خداوند از تو قبول فرموده و از شیعیان ما راضی باشد و آنان را در دنیا و آخـرت در جـوار ما قرار دهد (همو).
بدین صورت شـیعیان از بـلندی جـایگاه آن وکیل نزد امام علیه السلام مطمئن شده و با طـیب خـاطر، زمام امور خویش را به دست آن وکیل میسپردند. نمونه دیگر پاسخ امام جواد( بـه نـامه علی بن مهزیار اهوازی اسـت کـه چنین مـورد لطـف قـرار گرفته است:
نامهات رسید و مرادت را از آنـچه نـگاشته بودی فهیمدم و با این کار مرا غرق سرور نمودی. خداوند تو را شـاد و مـسرور فرماید. من از خداوندی که کفایتکننده امـور بندگان و دافع بلاها و مـکاید اسـت، میخواهم که کید هر حـیلهگری را از تـو دفع نماید؛ انشاءالله (کشی، 1409: 550).
تقویت سازمان وکالت علاوه بر رفع مشکلات ناشی از عـدم دسـترسی شیعیان به امام، نوعی آمـادگی را بـرای شـیعیان ایجاد میکرد تـا آنـان در برخورد با غیبت صـغری و حـتی غیبت کبری، منفعل نبوده و با توجه به تجربه تاریخی خود در این زمینه از نوعی پویـایی و انـسجام رفتاری برخوردار بوده و هیچگاه عدم حـضور ظـاهری امام، مـانع از حـرکت در مـسیر گفتمان اهلبیت علیهم السلام نگردد.
پرورش افـکار عمومی درباره مهدویت
اهمیت مسئله مهدویت و ضرورت تبیین دقیق خط مشی انتظار برای شیعیان، بـا هـدف جلوگیری و مقابله با فعالیت جریانات انـحرافاتی هـمچون واقـفه و...، امـام جـوادعلیه السلام را بر آن داشت تـا نـسبت به این مسئله اهتمامی ویژه داشته باشد. قسمت بزرگی از این اهتمام، در بخش «آگاهیبخشی عمومی» صرف شـد. امـام در ایـن آگاهی بخشی به کار تبیین ابعاد گـوناگون اطـلاعات و مـعارف مـهدوی پرداخـت.
1) تـبیین مصداق قائم عج
مفهوم «قائم» از دوران نبوی، ذهن مسلمانان را به خویش مشغول داشته بود. از این رو، سؤالی که شیعیان، از بسیاری از امامان خود پرسیده بودند این بود که شما امام قـائم هستید؟ یا امام قائم چه کسی است؟ امام جواد( در پاسخ بدین سؤال چنین میفرمود:
هنگامی که فرزندم علی وفات یابد چراغ دیگری پس از او نمایان شود سپس ]چراغ بعد از او[ پنهان میگردد (نعمانی، 1397: 186).
امیة بـن عـلی القیس میگوید:
به ابو جعفرعلیه السلامعرض کردم جانشین پس از شما کیست؟ فرمودند: فرزندم علی و دو پسر علی سپس مدتی سر را به زیر انداختند سپس سر برداشتند و فرمودند: در آتیهای نزدیک حیرتی فرا مـیرسد (هـمو: 185).
صَقر بن ابی دُلَف نیز از امام جواد( نقل میکند که امام فرمودند:
امام و پیشوای بعد از من پسرم علی است، امر او امر من و سخن او، سـخن مـن و اطاعت از او، اطاعت از من است و امـام بـعد از او، پسرش حسن است که امر او، امر پدرش و سخن او، سخن پدرش و اطاعت از او، پیروی از پدرش است. سپس سکوت کردند. عرض کردم ای فرزند رسول خدا، امام بعد از حسن کیست؟ امام جـوادعلیه السلام گـریۀ شدیدی کردند و فرمودند: امـام بـعد از حسن پسرش بوده که قائم به حق منتظر است (صدوق، 1395: ج2، 378).
جمله «امام مهدی عج سومین فرزندم است» (همو: 377) نیز از جوادالائمهعلیه السلام در همین رابطه نقل شده است. در روایتی دیگر، عبدالعظیم حسنی در ملاقاتی بـه امـام جوادعلیه السلام میگوید:
امیدوارم شما قائم اهلبیت محمد صلی الله علیه و آله باشید که زمین را پر از عدل و داد نمائید، همچنانکه آکنده از ظلم و جور شده باشد. ایشان ضمن رد تلویحی این مطلب، فرمودند: سوگند به کسی که محمد صلی الله علیه و آله را بـه نـبوت مبعوث فـرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تـا قائم در آن روز قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، همچنان که آکنده از ظلم و جـور شـده بـاشد (همو).
سعی امام از اینگونه روشنگریها، تعیین مصداق دقیق حضرت مهدی عج است؛ ضمن اینکه امام تاکید دارد که آن حـضرت از نـسل امامان حسینی علیهم السلام میباشد.
2) تبیین چگونگی ولادت قائم عج
با توجه به دشمنی آشکار دسـتگاه خـلافت بـا بروز هر گونه قدرت براندازنده، این سؤال برای شیعیان پدید میآمد که چگونه حاکمیت اجـازه خواهد داد که امام زمان( به دنیا آید و در اینباره از امام جواد( سؤال میکردند. ایـشان در پاسخ این سؤال خـیال شـیعیان را آسوده کرده و فرمودند: ولادت او بر مردم مخفی است (همو: 378).
3) تبیین القاب حضرت مهدی عج
بنا بر گزارشهای تاریخی، امام جوادعلیه السلامدر بیاناتشان، القاب «قائم» و «منتظر» را برای حضرت مهدی عج به کار میبردند. وقتی از ایشان تـوضیحی درباره مفهوم این دو اصطلاح خواسته شد، ابتدا در توضیح مفهوم «قائم» فرمودند:
پس از آنکه نامش از بین میرود و آنان که به امامت او قائل بودند، مرتد و از دین برگشته میشوند؛ قیام میکند (همو).
سپس در ادامـه، بـه تبیین مفهوم «منتظر» پرداخته و فرمودند:
زیرا که که ایام غیبت او طولانی میشود و مدتش به درازا میانجامد و پاکان و برگزیدگان، منتظر قیام و خروج او میگردند (همو).
یکی دیگر از القابی که امام جوادعلیه السلام برای حـضرت قـائم عج به کار برده، «سراج مخفی» یعنی چراغ پنهان است. در روایتی، عبدالعظیم حسنی، از قول جوادالائمه علیه السلام نقل میکند که ایشان در مقام شمردن امامان پس از خویش فرمودند:
هنگامی که فرزندم علی درگذرد، چـراغی پس از او ظـاهر شود و سپس چراغی که پنهان میگردد (نعمانی، 1397: 186).
روشن است که لقب «سراج» اشاره به نقش هدایتگری امام زمان عج و «مخفی» اشاره به غیبت آن حضرت دارد.
4) تبیین دوره غیبت
نخستین مسئلهای که امـام جـوادعلیه السلاممـیبایست درباره دوره غیبت به تبیین آن بـپردازد، آن اسـت کـه این دوره مربوط به کدامیک از امامان است و اولین گام در این رابطه، نفی این دوره نسبت به خود ایشان است. از این رو خطاب به اسـماعیل بـن مـهران که نگران سفر امام جوادعلیه السلام به بغداد بـود، چـنین میفرماید:
آن غیبتی که گمان میکنی در این سال نیست (کلینی، 1407: ج2، 108).
تکنیک دیگری که در این رابطه میتوان به کار گرفت، گـفتگو از حـضرت قـائم عج است به گونهای که همگان متوجه شوند، که آن غیبت قـائم عج، مربوط به امام جوادعلیه السلام نیست. در این قسمت به کارگیری ضمایر سوم شخص غایب، جالب توجه است:
همانا بـرای او غـیبتی اسـت که روزهای آن زیاد و مدت آن طولانی شود. (صدوق، 1395: ج2، 378).
5) تبیین انتظار و اهمیت آن
از مـهمترین مـسایل عصر غیبت، مسئله انتظار فرج است. امام جوادعلیه السلام برای آگاه شدن جامعه شیعی نسبت به اهـمیت مـسئله انـتظار، حکم به وجوب انتظار برای شیعیان داده و برترین اعمال آنان را انتظار فرج دانـسته اسـت (هـمو: 377). از سوی دیگر، امام با جمله «افراد مخلص در غیبت امام مهدی عج انتظار آن حضرت را کشند» (هـمو: 378). خـلوص را شـرط معنوی انتظار دانسته و شیعیان را به کسب آمادگی معنوی برای حضور در خیل منتظِران، فرا مـیخواند.
6) تـبیین وقت ظهور
یکی از مسائلی که پیرو مسئله غیبت، بایستی تبیین گردد، مسئله وقـت ظـهور اسـت. امام جوادعلیه السلام در یک سیر منطقی، پس از آنکه به مبارزه با فرق انحرافی، منکران و شکاکان پرداخـتند و پس از آنـکه اهمیت انتظار و درجه منتظران را برشمردند اینک بایستی مسئله وقت ظهور را واکاوی میکنند. چـرا کـه فـضای عصر غیبت مستعد سؤال از زمان ظهور است. در چنین فضایی دو دسته افراد ممکن است ظهور نـمایند. افـراد سودجویی که در پی تعیین وقت ظهور در پی منافع خویشاند و افرادی که از سر نادانی بـه تـعیین وقـت پرداخته و با محقق نشدن وعدههایشان، سبب ناامیدی شیعیان و سستی عقاید آنان میشوند. بهترین مبارزه بـا چـنین افـرادی، شناساندن چهره واقعی آنان است. از این رو امام جوادعلیه السلام فرمودند: «کسانی که وقـت (ظـهور) را مشخص کنند، دروغگویند» (همو) جملات دیگری همچون «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی مانده باشد خـداوند آن روز را طـولانی گرداند تا در آن قیام کند» (همو: 377) نیز به صورت تلویحی اشاره به ایـن مـطلب دارد که ظهور امری ناگهانی بوده و زمانش مـشخص نـیست و در نـتیجه هر کس تعیین وقت کند، ادعای گـزافی نـموده است. جمله «خدای تعالی امر او را در یک شب اصلاح نماید» (همو) نیز در همین راسـتاست. یـک دسته دیگر نیز دچار تـعیین وقـت و آسیبهایی از ایـن دسـت مـیشوند و آنان کسانی هستند که در امر ظـهور عـجله میکنند. در بیان جوادالائمهعلیه السلام اینان نیز هلاک خواهند شد (همو: 378).
7) تبیین قدرت و اعـجاز قـائم عج
امام به منظور آرامش فکری و اطـمینان قلبی شیعیان از توان حـضرت قـائم( در مواجهه با دشمنان با تـوجه بـه شرایط جهانی حاکم در عصر ظهور که جهانی پر از ظلم و جور ترسیم شده است، تـوانائی حـضرت مهدی عج را برای غلبه بر ظـلم و پر کـردن عـالم از عدل و داد، اینچنین بـه تـصویر میکشد:
امام قائمی کـه خـداوند توسط او زمین را از آلودگی کفار و منکرین پاک و مطهر میگرداند و از عدل و داد پر میکند کسی است که ... در پهنه زمـین هـرکجا اراده کند فورا میرود و تمام مـشکلات در بـرابر او آسان و نـاچیز اسـت (هـمو: 377).
اینکه شیعیان نسبت بـه قدرت امام خویش آگاهی داشته باشند، امید آنان را صدچندان کرده و آنان را نسبت به صحت راهـی کـه در پیش گرفتهاند، مطمئن میسازد. بدین سـان سـختیهای دورهـ غـیبت بـرای آنان آسانتر مـیگردد.
8) تـبیین جایگاه شکّاکان
در سطرهای گذشته، به مبارزه امام جوادعلیه السلام با فرق انحرافی، پرداختیم. دسته دیگری از شیعیان هـستند کـه بـه صورت رسمی جزء واقفه و... نیستند اما عـملکرد آنـان هـمچون آن فـرق، بـه یـکپارچگی جامعه منتظِر، آسیب میرساند. آنان کسانی هستند که در وجود، غیبت، ظهور و یا دیگر ابعاد قائم عج تشکیک میکنند. امام جواد( در برخی از روایات، با ذکر «شکّاکان انکارش میکنند» (هـمو: 378) جامعه شیعی را آماده رویارویی با آنان میکند. آموزههای دیگر جوادالائمهعلیه السلام که دوره غیبت را «دوره حیرت» مینامد (نعمانی، 1397: 185) نیز در راستای «افزایش آمادگی» قابل تفسیر است. در روایتی دیگر، ایشان با جمله «وای بر کـسی کـه شک کند» (همو: 186) شیعیان را از اینکه دچار شک شوند، بر حذر میدارند.
9) تبیبن علائم پیش از ظهور
امام در راستای تبیین مسئله غیبت و علائم و مشخصه های آن در چندین روایت نسبت به مسئله عـلائم ظـهور با هدف ارتقای دانش شیعیان، مواردی را بیان داشته است. شاید این نوع روشنگری ها به خاطر جلوگیری از سوءاستفادههای سودجویان است که هر نـوع اتـفاقی را در جامعه حمل بر علائم پیـش از ظـهور کرده و اهداف خود را دنبال کنند.
مسعودی از حمیری نقل میکند که گفت:
آنچه شما به آن امید دارید (ظهور قائم) اتفاق نمی افتد، مگر اینکه سـفیانی بـر فراز کرسیها و منابر سـخنرانی کـند. چون چنین شود قائم آل محمد صلی الله علیه و آله از جانب حجاز در رسد (مسعودی، 1426: 257).
تجمع یاران حضرت قائم عج و به حد نساب رسیدن آنان نیز مسئلهای است که در آموزههای امام جواد علیه السلامبدان اشاره شده است و مـیتواند از عـلائم ظهور حضرت قائم عج باشد (صدوق، 1395: ج2، 378). بدین سان شیعیان میدانند که تا آنان مراتب کمال را طی نکنند و به خیل یاران حضرت نپیوندند، ایشان یار کافی برای ظهور نخواهند داشت و امر ظـهور مـحقق نخواهد شـد.
10) تبیین معارف مهدوی به شیوه غیرمستقیم
پرورش افکار عمومی درباره مهدویت از سوی امام جوادعلیه السلام، تنها به تـبیین مستقیم و صریح آن حضرت خلاصه نمیشود. بلکه گزارشهای تاریخی، نشان از آن دارد که امـام جـوادعلیه السلام مـسئله مهدویت را از شیوههای غیرمستقیم، مانند دعا و مناجات نیز پیگیری مینمودند.
بیان این مفاهیم در قالب دعا و مناجات سبب مـیگردد کـه مفاهیم در بستری از عشق و عاطفه به قلب و روح شنونده نفوذ کرده و تأثیر آن را دوچندان نماید.
در بـخشی از دعـای طـولانی قنوت نماز امام جوادعلیه السلام، پرورش افکار عمومی در حوزه مهدویت با چنین عباراتی صورت میپذیرد:
خداوندا آن گـروهی را که ایمان آوردند، یاری و تأیید فرما تا بر دشمنانت و دشمنان دوستانت پیروز شـوند و آنانها را به حق و حـقیقت فـراخوانند و دنبالهرو امام منتظری باشند که برای برقراری عدل و داد قیام میکند (ابن طاووس، 1411: 60).
امام در این دعا ضمن اشاره به امام منتظر پیروی از آن حضرت را حقیقت دانسته و به آن ارزش میدهد. ضمن اینکه هدف غائی قـیام نهائی را برقراری عدل و داد میداند.
در بیان دیگری که به عنوان تعقیب نماز از جوادالائمهعلیه السلام نقل شده است، وظیفه شیعیان اینچنین بیان شده است:
خدایا! ولی و دوست خودت (نام مبارک امام دوازدهم برده میشود) را در هـمه حـال و در هر جهت از پشت سر و از طرف راست، و از طرف چپ و از بالای سر و از زیر پا حفظ فرما، و زندگی بس طولانی به او عنایت فرما و او را قیامکننده به امرت و یاور دینت قرار بده و آنچه دوست دارد و چشمش بـه آن روشـن میگردد به او بنمایان و نیز در مورد خود و فرزندان و خاندان و اموال و شیعیان و دشمنش نیز این چنین عمل کن، و به دشمنانش از او چیزی را نشان بده که از آن میترسند و به او درباره ایشان آن چیزی را نشان بـده کـه دوست دارد، چشمش روشن میگرداند و سینههای ما و سینههای گروه مؤمنان را به واسطه او شفا عنایت فرما (کلینی، 1407: ج2، 548).
اینگونه بیانات در قالب راز و نیاز غیر از انتقال معارف، نوعی احساس و وابستگی درونی و همچنین شور را بـه مـخاطب مـنتقل نموده و جامعه را بیصبرانه منتظر حـضرت قـائم عج مـینماید.
نتیجهگیری
آنچه گذشت، توصیف اقدامات امام جواد عج برای آمادهسازی جامعه شیعی در مواجهه با عصر غیبت بود. جامعه مسلمانان به ویژه شـیعیان، از صـدر اسـلام با مفهوم «مهدی» یا «قائم» آشنا بودند. ایـن آشـنایی از سویی منشأ نقاط قوت و از دیگر سو، منشاء آسیبهایی چند بود.
نقاط قوت این آگاهی مجال دیگری میطلبد ولی از جمله آسـیبها مـیتوان بـه ترس از آینده، سرگردانی هنگام بروز حادثه، سودجویی حاکمان قدرتطلب و افـراد فرصتطلب و... اشاره کرد. از آنجا که شیعیان، آموزههای خویش را در همه ابعاد از امامان خویش فرامیگرفتند، در این حوزه نیز چشم بـه سـوی مـنشأ هدایت خویش داشتند. هر یک از امامان علیهم السلام، به نحوی وظیفه خویش را در راسـتای آمـادهسازی جامعه شیعی برای دوره غیبت، انجام دادند ولی هر چه به دوره امامان متأخر، نزدیکتر میشویم، این وظیفه، مـهمتر مـیشود. امـام جوادعلیه السلام نیز از آن دسته از امامان متاخری بود که وظیفه خطیر خویش را برای آمـادهسازی شـیعیان بـرای رویایی با غیبت حضرت قائم عج، به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.
جوادالائمهعلیه السلام در جـامعهای زیـست مـینمود که به لحاظ سیاسی، امام شیعیان، تحت نظارت شدید حاکمیت بود و از نظر فرهنگی، فـضای جـولان افکار و عقاید انحرافی به بهترین شکل ممکن فراهم بود، از این رو یکی از اقدامات حـضرت، مـقابله بـا جریانهای انحرافی بود به گونهای که با حاکمیت نیز دچار چالش نشود. در ادامه هـمین مـباحث فرهنگی، امام، امامت خویش را که نخستین امامت خردسال شیعی بود، به اثبات رسـاند کـه هـمین امر خود مقدمهای برای پذیرش امامت حضرت قائم عج در خردسالی بود. از دیگر اقدامات جوادالائمهعلیه السلام برای آمـادهسازی جـامعه شیعی، مدیریت و تقویت سازمان وکالت بود. همین سازمان دردوره غیبت صغری نقشی اسـاسی در هـدایت جـامعه شیعی داشت. حوزه بعدی اقدامات حضرت جوادعلیه السلام، سلسله معارفی بود که ایشان برای پرورش افکار عـمومی در حـوزه مـهدویت بیان میداشتند. این سلسله معارف، به صورتی روشمند، مباحث اصولی و ضروری مـهدویت را هـدفگذاری کرده بود. تعیین مصداق قائم عج، چگونگی ولادت ایشان، مفهوم القاب حضرت مهدی عج، جایگاه شکّاکان، تبیین دوره غـیبت و انـتظار، میزان قدرت حضرت مهدی عج و برخی مباحث دیگر از جمله مسایلی بود که حـضرت جـواد علیه السلامبرای بالابردن سطح معارف مهدوی شیعیان انـتخاب کـرده بـود. امام محمدتقی علیه السلاماین معارف را به دو شیوه مـستقیم و غـیرمستقیم بیان میفرمودند. در شیوه غیرمستقیم، حضرت از قالب دعا و مناجات که قدرت نفوذ بیشتری دارد، اسـتفاده مـینمود.
منابع
1. ابن الوهاب، حسین بـن عـبدالوهاب، عیون المـعجزات، قـم، مـکتبة الداوری، بیتا
2. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طـالب، نـجف الاشرف، مطبعة الحیدریة، 1956م
3. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العـبادات، مـصحح ابوطالب کرمانی، قم، دارالذخائر، 1411ق
4. بحرانی، ابـن میثم، النجاة فی القـیامة فـی تحقیق امر الامامة، قم، اول، مـجمع الفـکر الاسلامی، 1417ق
5. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة(، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امـام خـمینی(، ۱۳۸۲ش
6. حرانی، حسن بن عـلی ابـن شـعبه، تحف العقول، مـصحح عـلیاکبر غفاری، قم، انتشارات جـامعه مـدرسین، 1404ق
7. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، قم، دارالذخائر، 1411ق
8. خزاز رازی، علی بن محمد، کـفایة الاثـر فی النص علی الائمة الاثنی عـشر، مـصحح، عبداللطیف حـسینی کـوهکمری، قـم، بیدار، 1401ق
9. خلیفه بن خـیاط العصفری، تاریخ خلیفة بن خیاط، محقق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیتا
10. صـدوق، مـحمدبن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضـا(، بـیروت، مـؤسسه الاعـلمی للمـطبوعات، 1404ق
11. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، من لایحضره الفـقیه، مـصحح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، 1413ق
12. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، کمالالدین و تمامالنعمة، مصحح علیاکبر غفاری، تهران، اسلامیه، 1395ق
13. طباطبایی، مـحمدحسین، شـیعه در اسـلام، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1385ش
14. طـبری شـیعی، مـحمدبن جـریر، دلائل الامـامة، قـم، اول، مؤسسه البعثه، 1413ق
15. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق: مراجعة و تصحیح و ضبط: نخبة من العلماء الأجلاء، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیتا
16. طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، محقق جـواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه نشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین بقم المقدسه، 1373
17. عاملی، سیدجعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد(، بیروت، اول، مرکز الاسلامی للدراسات، 1405ق
18. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابوجعفر محمد بـن عـلی الرضا، تهران، عطاردی، 1388
19. کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، محقق، محمدبن حسن طوسی، مشهد، نشر دانشگاه مشهد، 1409ق
20. کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، مصحح علیاکبر غفاری، تـهران، دارالکـتب الاسلامیه، 1407ق
21. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، انصاریان، 1426ق
22. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دوم، دارالهجره، 1404ق
23. ناصری، ریاض محمد حبیب، الواقفیة دراسـة تـحلیلیة، مشهد، الموتمر العالمی للامام الرضـا(، 1409ق.
24. نـجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی،قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407ق
25. نعمانی، محمدبن ابراهیم ابن ابی زینب، الغیبة، محقق علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1397ق
26. نـوبختی، ابـی محمد حسن بن مـوسی، فـرق الشیعة، مصحح محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحیدریه، 1355ق
چکیده مقالات به عربی
پی نوشت ها:
1. کارشناس ارشد تاریخ تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب (نویسنده مسئول) (sanae1143@gmail.com).
2. پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسـلامی و دانـشجوی دکتری رشته تاریخ تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب.
3. البته برخی منابع گزارش ملاقات امـام جـواد( بـا مـأمون را در سـال 215 هـنگام عبور مأمون از تکریت برای جنگ با رومیان دادهاند (طبری، بیتا: ج7، 190) که بعید به نظر میرسد که مأمون برای ملاقات با امام جواد( بیش از 11 سال صبر کرده بـاشد.
4. نام دیگری برای فرقه واقفه بوده است.
برگرفته از سایت نورمگز،پژوهش های مهدوی » تابستان 1396 - شماره 21 (از صفحه 131 تا 148)